اخیراً یک دانشجویِ کنجکاوِ دکتری از این نویسنده پرسید:

" کم نداریم مدیرانی که تحصیلاتِ عالیه دارند، از دانشگاه های خوب دنیا فارغ التحصیل شده اند و بسیار هم جهان دیده هستند. چرا آنها در مدیریت، تا این حد اشتباه کرده و هم چنان اشتباه می کنند؟"

به این دانشجو گفتم  برای پاسخ به این سوال نیاز به زمان، فکر و مطالعه دارم، چرا که واکاوی این موضوع، محتاج دقت و بحث طولانی است. به نظرم رسید که این دانشجو با یک یا چند فرض این سوال را مطرح می کند. اگر بتوانم فرض های او را استخراج و بررسی کنم شاید پاسخ‌ های مناسبی برای دغدغۀ او پیدا کنم. به نظر می رسد در ذهن این دانشجو ، یک فرضِ اصلی و کانونی شکل گرفته است:

میانِ داشتنِ مدرک تحصیلی (به خصوص از یک دانشگاهِ خارج) و منطقی و کارآمد عمل کردن یک رابطۀ مستقیم وجود دارد.

در زیر به بررسی این فرض پرداخته می شود:

 

۱)تحصیلاتِ عالی و اخذ مدرک ضرورتاً مساوی با داشتن روحیۀ یادگیری و اصلاح پذیری نیست؛

 

۲)داشتن مدرک ضرورتاً مساوی با داشتن روحیۀ مشورت کردن نیست؛

 

۳)داشتن مدرک ضرورتاً روحیه ی انتقادپذیری به همراه نمی آورد؛

 

۴)داشتن مدرک ضرورتاً به روحیۀ تصمیم گیری جمعی و گروهی منجر نمی شود؛

 

۵)داشتن مدرک ضرورتاً به معنای آگاهی از مصلحتِ عامه نیست؛

 

۶)داشتن مدرک ضرورتاً به فهم دقیق منافع ملی نمی‌انجامد؛

 

۷)داشتن مدرک ضرورتاً قانون و اخلاق پذیری را در رفتار صاحب مدرک پدید نمی‌آورد؛

 

۸)داشتن مدرک ضرورتاً  متانت رفتاری ایجاد نمی کند؛

 

۹)داشتن مدرک ضرورتاً انسان را با شخصیت نمی‌کند؛

 

۱۰)داشتن مدرک و تخصص ضرورتاً زمینه های شناختِ عمیق از تاریخ کشور و تحولاتِ فوق العاده پیچیدۀ جهانی را مهیا نمی کند.

 

تحصیل کرده و صاحب مدرک در کشوری که "سیستم" ایجاد کرده و ویژگی های فوق را غیر فردی و نهادینه کرده، منطقی و معقول عمل می کند.

تحققِ هرکدام از این ده ویژگی،  تربیتِ خاص می خواهد.هنگامی که سیستم حاکم نیست، به تعبیر اخلاقیون، خودخواهی ها، تک روی ها، منافعِ مجریان، تلقی های فردی، چرخۀ ناتمامِ سعی و خطا و لذت بردن از امکانات رایج می شوند.  اگر مصلحتِ عامه و منافع ملی در ستون فقراتِ و نظام عصبی یک سیستمِ اجتماعی-سیاسی جایگاهِ محسوس و نامحسوس پیدا کنند، مدیرِ تحصیلکرده ، به طور طبیعی خود را بدان سیستم وفق می دهد کمااینکه تحصیل کرده های بسیار توانمندِ IT هندی، وقتی در شرکتِ مایکروسافت (Microsoft) استخدام شده و واردِ سیستم مدنی-تخصصی آمریکا می‌شوند، تمامی خصوصیاتی که در این شرکتها/سیستم ها کاربرد ندارند را کنار می گذارند. مهمترین معیار های استخدام در مایکروسافت، یادگیری،اصلاح، تصمیم گروهی و جلوگیری از اشتباهِ مرتبۀ دوم است. حتی اگر تحصیل کرده و با مدرک فوق دکترا از یک جامعۀ استبدادی و قبیله ای هم آمده باشد، به تدریج این فرهنگ سیستمی را به تعبیر روان شناسان درونی (Internalize) می کند.

حتی اگر صاحب مدرکی بخواهد بر اساس مصلحت عامه، شناخت، منافع ملی، کار جمعی و مشورت در کشورهای جهان سوم عمل کند، به تدریج ناکام می ماند. تحصیل کرده در جهان سوم در نهایت در دو کار متوقف می شود:

 

 لذت از زندگی و توجیه وضع موجود.

 

یک سیستم باید بر اساس یادگیری، مشورت، شنیدن دیدگاههای مختلف و تصمیم‌گیری جمعی بنا شود. یک سیستم باید قبل از تصمیم سازی، شناخت را نرمال قلمداد کند تا فردِ تحصیلکرده بتواند از تخصص خود در آن سیستم بهره برداری کند.

چون در کشورهای جهان سوم، سیستم تصمیم گیری  اولویت ندارد، گردشِ اطلاعات و شنیده شدن رهیافت های گوناگون  و اصولاً موضوع شناخت قبل از تصمیم گیری، صرفاً حالت تزئینی پیدا می کند. یکسان سازی درست مقابل سیستم است. در سیستم، پیامد های مثبت و منفی هر انتخابی بررسی می شوند.  در سیستم، زمان، آینده، کارآمدی و کیفیت، خارج از سلیقه‌های فردی حاکم می شوند.

چرا در سیستم، رسانه ها و افکار عمومی مهم می شوند؟ چون خارج از مدار هایِ قدرت فکر کردن، خود به خود انتخاب های عقلانی را در دسترس مجریان قرار می‌دهد و از کانالیزه شدن فرایندهای تصمیم سازی و تصمیم گیری جلوگیری می کند.  معمولاً بیش از یک ساعت طول نمی کشد که CNN، اطلاعات و قضاوت‌ های اشتباهِ ترامپ را به رخ او می کشد.  یکسان سازی فکر در یک جامعه، یعنی چند بار تکرار کردن یک اشتباه طی یک سال. در کشورهای جهان سوم، مجری به اصطلاح تحصیل کرده، حتی در دانشگاه های خوب دنیا، به تدریج تخصص خود را کنار می‌گذارد و خلاقیت و نوآوری محتمل خود را در خدمت به یکسان سازی به کار می‌گیرد. شاید بزرگترین مزیت دموکراسی این است که از غالب شدن یک راه حل و یکسان سازی آن جلوگیری می کند.  دموکراسی در هر دورۀ هشت ساله یا ده ساله ای به عده ای متخصص فرصت می‌دهد تا افکارشان را در معرضِ سنجش عموم قرار دهند. بحث و بررسی دیدگاههای مختلف باعث جلوگیری از تکرارِ اشتباهات می شوند.

اصولاً یک جامعه یکسان ساز،  نیازی به تحصیل کرده و متخصص ندارد. همه در حال انطباق هستند. در جوامع یکسان ساز، اصولاً تصمیم سازی نمی شود بلکه به حوادث، واکنش های کلیشه ای نشان داده می شود. کارهایی که به عنوان مثال، طارق عزیز، یکی از برجسته ترین تحصیل کرده های جهان عرب، در سیستمِ یکسان سازِ صدام انجام می داد.

20 فکر در مورد “ چرا تحصیل کرده ها کارآمد نیستند؟

  1. ابراهیم گفت:

    سلام دوستان،میخوام یه چیزیو خدمتتون عرض کنم

    تحصیلات ذهن رو باز میکنه ولی حیف که شعور نمیاره

    شعور و تربیت یه آدم لزوما نشونه شخصیتش هست و بوده

    غرور هم چیز خوبیه و لی تا حدی،زیادیشم تبدیل به سم میشه

  2. محمد ابوفاضلی گفت:

    سلام و وقت بخیر

    دومربته نوشته های آقای دکتر و‌اظهار نظرات دوستان را خواندم تا ببینم چه نکته ای می توانم‌ به مطالب ارزنده دوستان اضافه کنم تا در این صفحه منفعل نباشم…

    به نظر من تشخیص ندادن مسئله هم مهم است

    و اینکه تحصیلکرده ها فکر می کنند چون خود از سطح دانایی بالاتری برخوردار هستند پس حتما باید مسائل مهمتری راه حل کنند اما غافل هستند که مسئله های جامعه ما خیلی ابتدایی و ساده ترهستند.

  3. آزیتا گفت:

    باعرض سلام خدمت جناب دکتر سریع القلم

    تحلیل جنابعالی عالی  است,اما به نظرم تاآموزش در کشور ایران از سطوح دبستان اصلاح نشود ,هیچ گاه دانشگاه ها  در ایران سرانجام درستی نخواهد داشت.متاسفانه در ایران همه خود را علامه دهر می دانند.همه در همه زمینه ها صاحب نظر هستند.

  4. جمالی گفت:

    سلام. ضمن تشکر از دقت نظر و توجه به خیرخواهی جمعی و نیاز به به روز رسانی اطلاعات و یادگیری همیشگی، احتراما نقد کوچکی به جبهه گیری حضرتعالی نسبت به تحصیلکرده های خارج از کشور که در سوال پیش فرض خود مطرح کردید، داشتم. با مطالعه ادامه مطلب به نظر میرسه که نویسنده محترم راه پیشرفت و جلوگیری از درجا زدن رو باز بودن نسبت به انتقادات و آمادگی برای یادگیری مداوم ذکر می کنند که این امر بر حسب حدیث شریف پیامبر(ص) که توصیه به فراگیری علم، حتی با سفر به چین! می فرمایند، متناقض به نظر میرسد. چرا که کم‌نبوده و نیستند افرادی که با همین انگیزه و به جهت اصلاح کمبودها و اشکالات اقدام به چنین مهاجرتهایی در جهت فراگیری می نمایند. و کم نیستند افراد کم لطفی که با انواع برچسبها و اتهامات سعی در بی اثر کردن تلاشهای چنین افراد خیرخواهی دارند. با ارزوی موفقیت روزافزون برای همه افراد تلاشگر و خیر اندیش که در هر جا و هر منصب و جایگاهی که هستند، دست از تلاش در بهبود وضع عموم بر نمی دارند و خواهش مجدد از فرهیختگان محترم از هر قشر و با هر دیدگاهی در انگ زُدایی از افراد و اقشار، و تلاش هر چه گسترده تر در تعلیم و ترویج حقایق بر اساس دیدگاهی عالمانه و حقیقت پندارانه و نه متکبرانه و متعصبانه.

  5. محمد گفت:

    بنظر من دلایل دیگری هم وجود دارد که تحصیل کرده های ما ناکارآمد هستند و آن هم علتش اقتصاد یارانه ای و اقتصاد دولتیی هست که داریم.

    خود دکتر دکترای اقتصاد دارند، عجیب است که این مورد را از قلم انداختند… 

  6. درود برشما دکتر سریع القلم بزرگوار

    دقیقا اتفاقی که در جامعه امروز ما و در کشور عزیزمان بسیار شایع و رایج شده است همین مساله است . توهم دانایی و مطالبه‌گری صرفا برمبنای مدارک و مدارج عالیه دانشگاهی . هرچقدر این مدارک سنگین تر بار این توهم‌ نیز بیشترخواهد بود . درواقع خودآگاه یا ناخودآگاه مدرک را به عنوان معیار و مبنای اصلی میزان اثرگذاری خود در جامعه و حتی موفقیت در یک کسب و کار تلقی می‌کنیم . پرواضح است که این مدارک به ما درفهم مسائل پیرامون خود کمک میکند اما صرفا ما را به دانای کل در آن  موضوع تبدیل نمیکند .  بنابراین شکست یک کسب و کار یا یک تجارت با وجود اعضایی با مدارج علمی بالا نباید اتفاقی عجیب بنظر برسد کما اینکه عکس این موضوع نیز صاق است و به کرات شاهد وقوع آن هستیم ….

    درود و سپاس بیکران از تحلیل دقیق شما

  7. افتخاری گفت:

    اینبار هم از تحلیل ارزشمند استاد بهره فراوان بردم و البته نقد و نظری هم که یکی از مخاطبین به نام آقا یا خانم حکمت نوشته اند را قابل تامل دیدم.

    سپاس

  8. محمد خاکسار گفت:

    سلام بسیار عالی بود

    سوالاتم را به طور خصوصی مطرح می کنم

  9. مهدی علوی گفت:

    با سلام و احترام

    آیا موارد ۱۰ گانه‌ای که در این مقاله برشمردید حاصل تحقیقات میدانی، نمونه‌های آماری یا مطالعات اجتماعی است که توسط شخص یا گروهی انجام شده است؟

  10. حکمت گفت:

    برخی بحث های آقای دکتر عموما انتزاعی و تکلیف این مباحث هم نهایتا در سطوح بنیادین اخلاق و انسان شناسی فقط قابل حل است. همیشه اهمیت سیستم را میگویند. اما خصوصیات سیستم خوب را باز نمیکنند. مگر نه این است هر سیستمی را انسان‌ها درست میکنند. خوب خصوصیات سیستم سازهای خوب چیست؟ اخلاقی هستند؟ متانت دارند؟ مشورت پذیر هستند؟ خوب خود این خصوصیات چه طور پیش می آید؟ مسئله منفعت طلبی در انسان ها چه طور با اینها جمع میشود؟ در مایکروسافت که ایشان مثال میزنند انگیزه مادی یعنی دست مزدهای بالا به شدت به نظم و فرمان پذیری کارمندان کمک میکند. خود شرکت هم دنبال حداکثر کردن سود هست. حالا سود اینها در توسعه فناوری است و سود هنگفتی هم دارند لذا انگیزه سود اقتضاء میکند نظم جدی و پویایی باشد تا سود بیشتر شود. در جهان سوم هم عملا همه دنبال همین سود هستند فقط زیرساخت های فناوری و اقتصادی وجود ندارد لذا سودجویی متعارض غلبه دارد. اخلاقی هم که ایشان میگویند چیزی بیش از اخلاق سازمانی نیست. اخلاق سازمانی هم غیر از اخلاق فضیلت یا تکلیف گرا است. اخلاق سازمانی یعنی بهترین خدمت به هدف سازمان. ولو سازمان شما را مامور کند با حقه های حسابداری فرار مالیاتی کنید مثل مایکروسافت! یعنی اخلاق سازمانی میتواند با اخلاق تکلیف گرا و فضیلت کاملا تعارض داشته باشد. شرکت های تسلیحاتی هم مثل دیگر شرکت ها اخلاق سازمانی قوی دارند ولی در بزرگ ترین شرارت های دولت های جنگ افزور شریکند.

    یکسان سازی هم ایضا یک جوردو جور نیست. نظام سرمایه داری در کارکردهای مصرفی و بازاری خودش همه شهروندان را از حیث سلائق و سبک زندگی یکسان میسازد. اتفاقا جامعه مصرفی سرمایه داری جامعه ای است که کمتر فکر میکند و بیشتر مصرف میکند. در این شرایط فقط ثروتمندان فرصت تحصیلات عالیه پیدا میکنند. بگذریم که این نقادی میتواند همچنان پیش رود اما مسئله چنان که گفتم در سطوح بنیادین قابل حل است و البته مدرنیته پاسخ عمیقی به این سوالات ندارد.

  11. علیرضا سمساریلر گفت:

    سلام ممنون 

     

    اقا سریع القلم ولی دیگر احساس میکنم جامعه مان چنان منفعل و بی هدف و انگیزه شده که هیچ نسخه ای درمانش نخواهد کرد و در سراشیبی هولناک و تاریکی میراند.

  12. علی رمضانی نیا گفت:

    با درود و احترام جناب پروفسور سریع القلم:سپاس ویژه از ارایه بی نظیر و کاربردی شما،با توجه به اینکه من ازطریق تلگرام برای دوستانم فوروارد نمودم که با تشکر فراوان همه سپاسگزاری نمودند.ارادتمند-علی رمضانی نیا

  13. با سلام و احترام
    مثل همیشه عالی بود…
    با تشکر فراوان

  14. انور عثمانی گفت:

    با سلام ایام بکام، غرض از مزاحمت اینکه در صورت امکان نسبت به تهیه زیرنوبس برای مماظره با دیپلمات اماراتی جهت استفاده کسانی که زبان اینگلیسی باد نبستند اقدام فرماببد در صورت امکان ممنون خواهم شد و البته مدیون و بقول حضرت علی بنده

     

  15. فرشید گفت:

    سلام
    مطلب عالی بود و صرفا می خواهم نقدی خارج از موضوع مطلب به آن داشته باشم
    کشورهای جهان سوم، کشورهایی غیر از کشورهای بلوک غرب (جهان اول) و شرق (جهان دوم) و طرف داران آنها هستند و لزوما به کشورهای فقیر و کمتر توسعه یافته اطلاق نمی‌شود. به عبارتی اصطلاح کشورهای جهان سوم به غلط به جای کشورهای فقیر و کمترتوسعه یافته استفاده می شود

  16. Mansour گفت:

    سلام 
    مدتی پیش (مدتها پیش) مطلبی از شما خواندم در مورد یک مقایسه تحصیل در امریکا و اروپا. مثلا نوشته بودید  که برای امتحان جامع  دکتری دچار چه سردردی شده بودید و قس علی هذا 
    من هر چه جستجو میکنم نمیتوانم آن مطلب را دوباره پیدا کنم, میشود لطفی  بفرمایید آدرسی از لینک آن مطالب بگذارید 
    بسیار متشکرم 

    1. sariolghalam.com گفت:

      باسلام
      چنین مطلبی تا به حال در سایت و کانال تلگرام منتشر نشده است، مطالبی منتسب به دکتر سریع القلم است که در این دو منبع منتشر شوند.
      با احترام-مدیریت وبسایت

  17. سعید غرضی گفت:

    سلام جناب سریع القلم..من یکی از علاقمندان مباحث شما و دیدگاه هاتون هستم…بنظر شما ایا هویت جهان سومی و بعد ایرانی رفتار ما رو خوب توضیح میده؟ایا هویت خاورمیانه ای و تاریخی ما به اندازه کافی واکاوی شده؟منظورم اینه که ریشه های تاریخی عمیق تر ما نسبت به قاجار و پهلوی چقدر موثر هستن؟ ایا حضور ما بعد از بیش از هزار سال در یمن و سوریه و عراق تصادفیه یا بازافرینی یک الگی قدیمیتر؟اگر اسراییلی ها بعد از چند هزار سال به فلسطین برمیگردن تصادفیه؟ میدونین اینجا خاورمیانه است….بیشترین تاریخ رو داره و تبعات اون تو رفتار مردمش وجود داره..‌.ایا تشابه حکومت ساسانی و صفوی و جمهوری اسلامی تصادفیه؟اینها بحث های صرفا تاریخی نیست..کاملا سیاسیه…البته اینها نظر شخصی بنده است..صرفا به عنوان یک مستمع که همیشه از بیانات و نوشته های بسیار زیبای شما استفاده کردم اینطوری بنظرم اومد  که جای هویت خاورمیانه ای ما کمی خالیه و لازم دیدم متذکر بشم…عرض ارادت بسیار..سعید غرضی

    1. علیرضا گفت:

      سلام

      حوزه های مختلف علوم انسانی از جمله سیاست و علوم اجتماعی و حتی اقتصاد همپوشانی دارند 

  18. حامد شوهانی گفت:

    درود بر شما

    با توجه به اینکه سرعت پسرفت مردمان ما چه به لحاظ رفتارهای اجتماعی روزمره و چه به لحاظ ضعف علمی (واضح ترین مثال غلط املایی در نوشتار) بسیار زیاد شده است آیا امیدی به اصلاح این وضعیت می‌بینید؟

    چگونه من نوعی میتوانم در جامعه کوچک خودم تاثیر گذار باشم که در نهایت اثر آن به کل جامعه برگردد؟ 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *