سی تلّقی مختلف از زندگی و موفقّیت

 

۱- مدیریت یک زندگی معمولی با اثرگذاری در حدِ یک محله یا شهرِ کوچک؛

۲- مدیریت یک زندگی معمولی در محدودۀ خانواده با شغلِ معمولی؛

۳- جمع آوری ثروت از طریقِ رانت و شغل‌های پی در پی اجرایی؛

۴- تولید ثروت از طریق زحمت، کارآفرینی و نوآوری و انتقال آن به ورثه؛

۵- تولید ثروت از طریق زحمت، کارآفرینی و نوآوری و بخششِ عمدۀ آن؛

۶- مدیریت یک زندگی معمولی با اثرگذاری هنری یا علمی یا اجتماعی؛

۷- مدیریت یک زندگی معمولی اما متمرکز بر کشفِ فلسفۀ وجودی خود؛

۸- آموزش تخصصی نسل جوان با امکاناتِ معمولی و حداقلِ چشم‌داشت؛

۹- آموزش تخصصی و مدنی نسل جوان با امکاناتِ معمولی و حداقلِ چشم‌داشت؛

۱۰- کار، فکر و کوشش برای رشد و توسعۀ کشور و سعادتمندی مردم آن؛

۱۱- ضمن بهره برداری مالی، کار و کوشش برای دیگران: در جهتِ اهداف و تحکیم موقعیت افرادِ سیاسی؛

۱۲- وقف خود برای تربیت فرزندان تحصیل کرده، مفید و صالح؛

۱۳- در پی تخصص برای ثروتمند شدن؛

۱۴- در پی تخصص برای زندگی خوب و خدمت گزاری به مردم؛

۱۵- در پی قدرت بودن برای زندگی مرفه؛

۱۶- در پی قدرت و کار اجرایی بودن برای حلِ مشکلاتِ کشور؛

۱۷- در پی قدرت بودن برای شهرت و دیده شدن از طریق مقام و سِمَت؛

۱۸- در پی شهرت از طریق رانت و استتار نیّت؛

۱۹- کسبِ شهرت به عنوان نتیجۀ تلاش، فکر و اثرگذاری؛

۲۰- به جای گذاشتنِ میراث فکری یا اجتماعی یا فن‌آوری برای چندین نسل؛

۲۱- نوشتن، سخن گفتن و تلاش برای آگاهی بخشیدن به جامعه؛

۲۲- حداکثرِ لذت از هرچه قابل تصور است؛

۲۳- پوشاندنِ نیّتِ قدرت طلبی با استفاده از کلمات، سخنان و اَعمالِ عامه پسند؛

۲۴- پوشاندنِ نیّتِ ثروت طلبی با استفاده از ظاهرِ متواضعانه و اَعمالِ عامه پسند؛

۲۵- به کارگیری هر نوع حیله گری قابلِ تصور برای رسیدن به پول؛

۲۶- به کارگیری هر نوع حیله گری قابلِ تصور برای رسیدن به پول و مقام؛

۲۷- گره گشایی ازمشکلات مردم بدون تبلیغات؛

۲۸- وقف کار یا جامعه شدن و فراموشی توجّه به مسئولیت های فردی و خانوادگی؛

۲۹- تلاش و زحمت شبانه روزی برای استقلالِ مالی و فکری از دولت برای سعادتمندی و رشدِ شخصیتی؛

۳۰- غنیمت شمردن دَم. از فردا هیچکس خبری ندارد.

 

13 فکر در مورد “ سی تلّقی مختلف از زندگی و موفقّیت

  1. رضا گفت:

    درود بر شما
    شاید هنوز هم بشه گزینه هایی رو برای انتخابهای بیشتر اضافه کرد یا مواردی رو در هم خلاصه کرد قطعا نمیشه در طول مدت عمری که خدا به ما بعنوان فرصت‌میده ؛ تابع یک روند بود و به اعتقاد من بنای ما باید قائم بر اصول انسانی و در راستای رشد و تنوع واستفاده صحیح از لحظات متناسب با شرایط ودربستر جامعه قانونمند باشه

  2. الهام ذبیحیان گفت:

    آیا منظورتون اینه که وقتی موفقیت از دیدگاههای مختلف معنی متفاوتی داره یعنی موفقیت یک هویت مستقل نداره ؟🤔🤔🤔

  3. آرمان گفت:

    به شخصه آرزوی خود من گزینه های : ۵ و ۱۰ و ۱۳ و ۱۴ و ۲۰ و ۲۱ و ۲۷ می باشد .

  4. محمدتقی ویسه گفت:

    با عرض سلام و ارادت
    بسیار عالی بود

  5. مرادی گفت:

    بطور خیلی کلی و خلاصه ، زندگی موفق و خداپسند قیام به وصل و حفظ اتصال است…
    اگر در خط علم و تحقیق باشیم باید بین اطلاعاتی که داریم رعایت پیوستگی کنیم یا حلقه (های) مفقودی را پیدا کنیم…اگر در خط سیاست هستیم باید به رفاه همگانی و ایجاد پیوند بیاندیشیم و مخالفین پیوستگی را کنار بگذاریم…بین این حیات دنیوی خویش و حیات پس از آن ارتباط بیابیم و …

  6. جهان گفت:

    همین تلقی های متفاوت، اعمال و رفتارهای متفاوت انسانها رو نمایان و توجیه میکند. اگر رفتار کسی را درک نمی کنیم یعنی طرز تلقی او را نمیدانیم یا درک نکردیم

    1. الهام ذبیحیان گفت:

      آیا منظورتون اینه که وقتی موفقیت از دیدگاههای مختلف معنی متفاوتی داره یعنی موفقیت یک هویت مستقل نداره ؟🤔🤔🤔

  7. مهرزاد امیرعلیان گفت:

    گاهی یک انسان از همه این مراحل می گذرد .
    چرا که برای تمامی واقعیات دنیای بیرون در مغز اجتماعی ما مدارهای عصبی وجود دارد.
    به نظر میرسد که دنیا امروز در حال گذر از مرحله پرهیجان نوجوان (مانند دوره نوجوانی انسان ) است . ما(جهان) نیاز داشتیم تا در ۵۰۰ سال گذشته در مقابل ۸ میلیون سال گذشته دوری از حکمت را تجربه کنیم . آنچه در صد سال گذشته تحت عنوان موفقیت و کتابهای خودیاری به ما فروخته شده است بیشتر به نارضایتی ما منجر شده و ما نیاز داشتیم به این تجربه مادی گرایی افراطی .
    در قرآن آیه هست که می گوید : آیا به اندازه کافی به شما عمر ندادیم که عبرت بگیرید.
    بشر به دنبال عمر جاویدان و سفر به دیگر کرات افتاده است و ما هنوز نیاز داریم که نه با حکمت بلکه با تجربه به جواب برسیم .
    به عنوان کسی که سالها در زمینه مغز کار می کند ما از مغز غریزی به مغز احساسی به مغز متفکر حرکت کرده ایم اما مغز متفکر بیشتر از اینکه بخواهد ما را بالا ببرد فریبمان میدهد . چرا که این مغز در خدمت مغز اجتماعی قرار گرفته . مغز اجتماعی دنبال سهم بردن از اجتماع و سازگاری با آن است تا پیدا کردن حقیقت اما آنچه از ما خواسته شده مغز روشنگر است چرا که مغز غریزی و احساسی برای زنده بودن کافی بوده .

  8. جواد گفت:

    ممنون از شما برای نگاه متفاوت و عمیقی که به ما یاد میدین.

  9. محمدی گفت:

    باسلام واردات خدمت استاد گرامی
    بسیاری از این تلقی ها در جامعه امروز ما شایع است.
    و بی اخلاقی د بی اعتمادی موج می‌زند
    در ارتباط با موضوع قبلی انسان نرمال
    می‌توان اظهار نظر نکردن در مورد ظاهر افراد در جمع نیز می‌تواند قابل توجه باشد.
    ارادتمند

  10. امیرصادقی گفت:

    جالب بود مثل همیشه

    1. علی میم گفت:

      با سلام و احترام . خیلی دوس داشتم که خواسته و تلقی خود آقای دکتر را از نوشتن این متن ، بدانم. واقعا پیام این متن چیست و برای کیست. میشود گفت بعضی از موارد با یکدیگر میتوانند همپوشانی و همجهتی داشته باشند و لزوما تفاوت یا تناقضی با یکدیگر نداشته باشند. شاید بهتر بود که درصد عددی افرادی که از تک‌تک این باورها و تلقی‌ها پیروی میکنند را نیز بیان میکردند تا از درک و شناخت عمیق ایشان از جامعه‌ی معاصر بیشتر آگاه میشدیم. همانطور که ایشان علاقه و باور زیادی به اعداد و ارقام دارند. شاید نظر بنده‌، براساس تجربیات خودم و دور از انصاف باشد که فکرمیکنم اکثریت مطلق جامعه از تلقیات مادی و شخصی خودشان پیروی میکنند ( مانند موارد ۲۲ الی ۲۶ ) . خیلی دوس داشتم بدانم آیا نظرات این سایت به اطلاع آقای دکتر میرسد یا نه . مخصوصا نظر قبلی من که متاسفانه تایید نشد توسط مدیر سایت.

      1. sariolghalam.com گفت:

        باسلام و احترام
        تمامی نظرات خوانده می شوند و نظراتی که جنبه شخصی دارند، دارای الفاظ نامناسب اند، از کسی اسم برده شده است و برخی موارد دیگر به صلاح‌دید مدیر وبسایت، تایید نمی‌شوند.
        با احترام – مدیر وب سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *