سی ویژگی یک فردِ نُرمال
1- در رانندگی از فرعی به اصلی، کامل میایستد بعد حرکت میکند چون شهرنشین است؛
2- حتی دشمنان خود را با “آقای یا خانم” خطاب میکند چون اعتماد به نفس دارد؛
3- ارتفاع ادب و حشمت او بالاتر از دانش، ثروت و قدرت او قرار دارد؛
4- با صنعت فریب آشناست ولی چون بنیان هستی را صدق میداند، از آن پرهیز میکند؛
5- چند مرحله جلوتر، به پی آمدهای سخن خود فکر میکند بعد حرف میزند چون زندگی امری دراز مدت است؛
6- نهایت تلاش خود را میکند تا شخصیتی با ثبات داشته باشد چون پایداری شخصیت، اعتماد ساز است؛
7- مادامی در قدرت میماند که فکر جدیدی داشته باشد و گرهای را باز کند چون نگران قضاوت تاریخ است؛
8- که در جهان تخصصی امروز، فقط در یک رشته مینویسد و اظهار نظر میکند؛
9- که نیاز روانی به غیبت، بد گویی و نفرت ندارد چون سعی میکند از غوغای کثرت فاصله گیرد؛
10- که به واسطۀ مزایای سِمَت، در پی جبران محرومیتهای دوران کودکی نیست؛
11- معتقد است اهانت به دیگران، در مقطعی به خود او باز می گردد؛
12- وقتی نمیتواند سر موقع به قراری برسد، زنگ می زند یا پیغام میفرستد؛
13- در پی این نیست دیگران را مثل خود کند چون هر فردی، عالم و گذشتۀ خاص خود را دارد؛
14- آنقدر آشغال را در دست خود نگه میدارد تا سطلِ زباله پیدا کند؛
15- اهتمام میورزد تا بازارِ پررونق سایه روشن های جهل را با گسترشِ آگاهی خود بهتر بشناسد؛
16- در صندلی های پشت تاکسی، پاهای خود را جمع میکند تا دو نفر دیگر راحت باشند؛
17- با دو نفر دیگر در عرض پیاده رو، راه نمیرود و سدّ راه عبور دیگران نمیشود؛
18- تبلیغ عبادت خود را با باطنِ “بِشنو از نی” در تضاد میداند؛
19- تاریخ میخواند تا انتظارات خود را بر واقعیتها منطبق کند؛
20- از راه رفتن روی برگهای پاییزی و صدای خش خش آنها لذت میبرد؛
21- چراغهای روشن اضافی در محل سکونت و کار خود را خاموش میکند؛
22- در مورد دیگران، با Fact و نه شنیدهها و تخیلات، قضاوت میکند؛
23- در لحن، کلام، رفتار، چِشم، نحوۀ نشستن و واکنشهای او، تکّبر حس نمیشود؛
24- با توجه به واقعیتهای جهانِ امروز، به کثرت گرایی فکری اعتقاد دارد؛
25- که کتاب میخواند و کتاب خواندن در افکار و رفتار او تاثیر دارد؛
26- در کش و قوسهای میان هیجان و فکر، بر خود مسلّط است؛
27- هم به توسعۀ فردی خود توجه میکند وهم به رفع مشکلات دیگران؛
28- درجهان فوق العاده زیبای امروز، برای موسیقی، هنر، سینما و تئاتر وقت میگذارد؛
29- به همۀ کشورها، ملتها و نمادهای ملّی آنان مانند زبان، آیین و هویت احترام میگذارد؛
30- تا میتواند کار میکند، زحمت میکشد و انتظارات خود را از دیگران به حداقلِ ممکن میرساند.
صنعت فریب !!
چه اصطلاح جالب و پر مفهومی !👍👍
بسیار تاثیرگذار بود برای من
سلام، ممنون می شوم زندگی نامه شفاف و کاملی از ایشان منشر نمایید تا علاقمندان با زندگی ایشان از تولد تاکنون با جزئیات آشنا شوند
بزرگواری میفرمایین مورد ۱۸ رو بیشتر توضیح بدین
سلام
ممنون میشم و فکر میکنم مفید باشه روی سی ویژگی یک معلم هم فکر کنید. باسپاس
۳۱- هنگام عبور از جلوی در حیاط مسکونی ای که باز شده، داخل حیاط را انداز برانداز نمی کند.
۳۲- خیره به کسی نگاه نمی کند و این رفتار را دور از ادب و تمدن می داند.
۳۳- وقتی به منزل کسی بعنوان میهمان وارد می شود، در مورد قیمت و متراژ منزل سوال نمی کند.
سلام
لطفاً در مورد تحولات قفقاز هم مطلب بنویسید با تشکر
با سلام و احترام
شما به قدری شخصیت زیبا ، متین و منطقیی دارید که حس من این است که یک آینه مقابل خود قرار می دهید و فقط شخصیت زیبای خود را به تصویر می کشید.
احسنت بر شما و خوش با سعادت کسانی که این توفیق را دارند که دوستی شما از نزدیک را نیز تجربه نمایند.
با ارادت و احترام
فقط متوجه نشدم چرا شماره ۲۰ هم یک ویژگی فرد نرمال محسوب شده ؟!
خداوند امثال استاد سریع القلمها را محفوظ و بر تعدادشان در این جهان بیفزاید!
در ویژگی شماره ۱ گفته اید چون شهر نشین است. اگر شخصی روستایی بود نمیتواند نرمال باشد؟ این چجور منطقی است؟
نه برادرم منظورتون این بود که. در روستا فرع اصل خیلی محلی از اعراب ندارد چون سرعت ها همه یکسان هست و احشام پدال گاز ندارند
اما افرادی که این مدل فکری در انتهای ضمیرشون هست شاید در شهر زندگی کنند اما از قوانین حاکم بر روستا و زندگی بدون دغدغه اون پیروی میکنند
آقای سریعالقلم!
نکات خیلی مصداقی و بعضا محدود به خرده فرهنگها هستند.
در بعضی موارد نکات چنان مرتبط و پیاپی هستند گویی در آن بازه از زندگی درگیر یا قربانی آن بودهاید!
از طرفی، عناوین دیگر لوث و بی معنی شده با توجه به نکات، بی فرهنگ، نرمال و غیره تقریبا یکی هستن.
سلام
البته این آیتم ها کاملا مطلق و ثابت برای تمام اشخاص نیستند .اما آیتم های موثری برای نرمال بودن است
سلام. به گمانم اینها ویژگی افراد سالم باشد.وگرنه اکثریت جامعه که در تعریف نرمال جامعه میگنجد، چنین ویژگیهایی (حداقل بخش عمدهای) را ندارند.
سلام میکنم به استادم
با خواندن مطلب خوب شما که همانند همیشه نشان دهنده فضل شماست جمله هایی در ذهنم آمد تا بگویم،
ای کاش در طول تحصیل به ما و در عوض آن انبوه جزییات بدردنخور، آداب اجتماعی شدن می آموختند. یادمان میدادند که در توالت عمومی یا خصوصی هیچ نشانه ای بعد از خروج باقی نگذاریم. و ببخشید که اینها را میگویم اما دلم میخواست سرم را روی شانه های شما میگذاشتم و های های می گریستم و میگفتم که در سه دانشگاه مختلف تحصیل و کار و تدریس میکنم اما میبینم بسیاری از دانشگاهیان و دانشجویان که نماینده فرهنگ این مردم هستند هنوز آداب مستراح رفتن نیز نمیدانند، چه برسد به درست رانندگی کردن و زندگی! و صد البته بجای آموختنی ها مزخرفات به خوردشان داده اند…
سلام. وقت بخیر.
میشه لطفا مورد ۱۸ را بیشتر توضیح دهید.
سلام جناب سریع القلم کمی شخصینویسی رو با استاندارد نمایی منتشر فرمودین که از شما بعید بود برای مثال مثال قدم زدن روی برگهای پائیزی که یک امر کاملا” سلیقهای هست با نوشته شما یا تونلهای بخشی از مسیر تهران اردبیل افتادم که وقتی دیدن ۱۱ تا تونل دارن و نام ۱۲ تا امام برای نامگذاری هست مجبور شدن یه تونل فیک برای امام دوازدهم بسازن
عالیجناب دکتر محمود عزیز
خواهشمند است بند ۱۸ را برای ما تشریح بفرمایید
بنده از بندهای کوتاه و جالب تون لذت می برم ای کاش در کابینه ی هر دولتی ، یک وزیر وارسته و استاد مسلمی همچون شما داشتیم
آیا در بند ۲۸ لغت ورزش جایش خالی نیست؟ یک فرد نرمال با ورزش سالم است
که دانش و تجربهی زیستهی خود در ایران و جهان را “کم … و گزیده … چون دُر” در اختیار “دیگری” میگذارند و این گونه، به وظیفهی انسانی خویش عمل میکنند.
سلام آقای دکتر
ممنون از مطالب خوبتون. ولی عنوان کمی گیج کننده هست.
در واقع عنوان “افراد نرمال” به صورت ناخودآگاه طرف دیگر آن یعنی ” افراد غیر نرمال” را به ذهن میآورد.
طبقه بندی افراد به نرمال و غیر نرمال / طبیعی و غیر طبیعی / خوب و بد / بافرهنگ و بیفرهنگ چند نکته وجود دارد:
١- این نوع طبقهبندی چنین القا میکند که این ویژگیها ذاتی و غیر قابل تغییر هستند.
٢- افراد خود را در تغییر ویژگیهای ذاتی، ناتوان احساس میکنند و تلاش کمتری برای اصلاح و تغییر میکنند.
٣- عوامل محیطی (فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی) نادیده گرفته میشود. مثال معروفی در روانشناسی اجتماعی داریم “افراد ماهی را میبینند ولی آب را نه”. تحلیل و تضاوت افراد جامعه بدون در نظر گرفتن شرایط محیطی.
پیشنهاد:
١- شاید اضافه کردن مقوله مهم آموزش بتواند کمک کند. مثلا “ویژگی افرادی که آموزش مناسب دیدهاند”.
٢- اضافه کردن کلمه “معمولا” میتواند پذیرش این نکات را از سمت افراد پیشتر کند. مثلا به جای گفتن “افراد نرمال در کش و قوسهای میان هیجان و فکر، بر خود مسلّط است” میتوان گفت “افرادی که آموزش مناسب دیدهاند معمولا در کش و قوسهای میان هیجان و فکر، بر خود مسلّط هستند”.
این نکته کوچک باعث میشود افراد نرمال، طبیعی، آموزش دیده، یا هرچی که مطلوب ما است را انسانی فرا زمینی و دست نیافتنی نشان ندهیم. (سیاستی که صدا و سیما عکس آن عمل میکند و تمام شهدا و افراد وطن دوست و… را جوری نشان میدهد که انگار از آسمان آمده و از بدو تولد اینگونه بوده اند”) بلکه همه ما ممکن از اشتباه کنیم. به قول خلیل جبران “در همه ما یک شاعر و یک جانی زندگی میکند”. فقط باید مسئولیت خطای خود را بپذیریم.
مجدد از مطالب خوب شما متشکرم و امیدوارم اضافه گویی نکرده باشم.
امیر کریمی
سلام استاد گرانمایه . مثل همیشه عالی و بنده باعث افتخارم هستش که در زمانه ای زندگی میکنم که افراد امثال جنابعالی همچون اختر تابناک در سپهر این مرز و بوم میدرخشند و پرتو افشانی میکنند. همیشه و بیصبرانه منتظر مطالب پند آموزان هستم .ارادتمند مهدی محمدظاهری
سلام و درود
بنظرم اگر تک تک مواردی ک حضرت استاد لیست میکنند با رفرنس همراه باشد اثرگذاری بهتری خواهد داشت و نوشته را از برداشت شخصی از موضوع به یک نوشته علمی تغییر میدهد.
با سلام و سپاس
شماره های ۷-۱۲-۲۵و ۲۸ بیشتر مورد پسندم بود .سپاسگزارم