اخیراً از دانشجویانِ فوق لیسانسِ روابط بین الملل خود پرسیدم، نخست وزیر یا رئیس جمهور این کشورها را نام ببرند: کرۀ جنوبی، اندونزی، ژاپن و اطریش.

یا نمی دانستند یا اشتباه گفتند. اما همه جوابِ این سوال در مورد مصر، عربستان و لیبی را می دانستند. این تمرینِ ساده یک نتیجۀ مهم داشت: در کشورهایی که سیستم، حزب، تشکیلات، بنگاه و شرکت ها کار می کنند، افراد دیده نمی شوند کما اینکه ژاپن در جهان با سونی، پاناسونیک، هوندا و تویوتا شناخته می شود. هرچند افراد به عنوان مدیر و تصمیم گیرنده مهم هستند ولی ظرفِ بزرگتر اندیشه ها که این افراد در قالبِ آن فکر و عمل می کنند به مراتب تعیین کننده تر است.

در حال و هوای انتخابات 1400، بعضی رسانه ها لیستی از افراد را مطرح می کنند اما به ندرت دیالوگ و مناظره ای پیرامونِ اندیشه هایی که قرار است به بهبودِ وضع جامعه منجر شوند را به میان می آورند. البته هزاران سال تاریخِ ما حولِ افراد شکل گرفته و خروج از این سنتِ تاریخی به سوی سیستم، تشکیلات، بنگاه و قراردادِ اجتماعی کارِ سهلی نیست. دورۀ 136 سالۀ قاجار با هفت نفر و دورۀ 57 سالۀ پهلوی با نام دو نفر آمیخته است. افکار، سلایق، منافع و تمایلات این 9 نفر، 193 سال از تاریخ ایران را رقم زده است. هم زمان با این 193 سال، بخشِ مهمی از جهان به سیستم و تشکیلات روی آورد و افراد، صرفاً مجریان و گردانندگان سیستم ها شدند. این به معنای آن است که فقط تا چند قرنِ اخیر، حکمرانی منحصراً تابعِ افراد بوده است و ظهور سیستم و تشکیلات، پدیده ای نوین است.

هرچند علل مختلفی برای ظهورِ سیستم در جهان را می توان مطرح کرد ولی به اعتقادِ این نویسنده، علتِ شاید 70-80 درصدی ضرورتِ ایجاد سیستم و تشکیلات، در تولید است. واژه هایی مانند شبکه، کارخانه، بنگاه، برق، نفت، تلگرام، تلفن و بالاخره کامپیوترواینترنت همه به خاطر تولید و کیفیت و گسترش آن به وجود آمده اند. فناوری، دانشگاه، شهرنشینی، حمل و نقل هوایی و عموماً «توانایی» و «سرعت» در اختیار تولید قرار گرفته اند. اگر تولید نباشد، کارآمدی، بهینه سازی و حکمرانی مطلوب معنایی نخواهند داشت. اگر تولید نباشد، چه ضرورتی به ثبات سیاسی، آرامش اجتماعی و توسعۀ اقتصادی وجود خواهد داشت؟ اگر تولید نباشد، فکرِ حفظِ وضع موجود و استفاده از آنچه که موجود است رایج می گردد. جهش و گسترش تولید از 1600 به بعد شروع شده ولی تولد رسمی و همه جانبۀ دموکراسی، سال 1924 است زیرا ثباتِ سیاسی و رقابتِ حزبی نتیجۀ افزایشِ صعودی تولیدِ ناخالص ملی، مدیریتِ جمعی و عقلانی جامعه در کشورهای غربی بوده است.

اگر قرار باشد کشور به کارآمدی، ثبات، رشد و امنیت پایدار دست یابد، با تغییر افراد و تعدادی سمینار، مدارک تحصیلی، کارگاه های آموزشی و کمپین های انتخاباتی به دست نمی آید، بلکه محتاج تحولِی اندیشه ای است (Paradigm Shift). فرازُ و نشیب و عملکرد دولت­های چپ و راست در دورانِ بعد از جنگ، در نهایت تابع درآمد نفت بوده به ­طوری ­که ریل سیاست خارجی، مسیرِ مستقلِ خود را طی کرده است. سعی و خطا از یک طرف و انطباق با شرایط و حرکت از یک ستون به ستونی دیگر، عمدتاً متدلوژی حکمرانی بسیاری از دولتها بوده است.

به عنوان یک نظر، حکمرانی سیستمی و تشکیلاتی مبتنی بر کارآمدی، ثبات و امنیت، تابعِ بحث، گفت ­وگو، مناظره و اندیشه ورزی پیرامونِ حل وفصلِ هشت مورد زیر است:

 

1.آیا سیاستِ خارجی تابعِ اقتصاد است یا اقتصاد تابعِ سیاستِ خارجی؟

2.آیا تولید ناخالصِ ملی امنیت می آورد یا امنیت به رشد اقتصادی منجر می شود؟

3.آیا رویارویی با نظم جهانی ضرورتی انتزاعی است یا یک پایۀ حکمرانی؟

4.آیا انسجام فرهنگی به جامعه ای تزریق می شود یا نتیجۀ تولید اقتصادی و ثبات سیاسی است؟

5.آیا در نیم قرنِ آینده، کشور تابع درآمد های ناشی از فروشِ منابع فسیلی خواهد بود یا باید در فکرِ مزیت های تولیدی و خدماتی قابلِ عرضه در منطقه و جهان باشد ؟

6.کدام استراتژی­ها، کشور را به سمت مازادِ سرمایه، افزایشِ تولید و مزیت های نسبی سوق خواهند داد؟

7.آیا باید از فرآیند های جهانی شدن فاصله گرفت یا باید به آن ها پیوست؟

8.کدام کشورها به پیشرفت ایران علاقه ­مندند وازاین پیشرفت نفع می برند؟

دستیابی به پاسخ هایی دقیق، با جزئیات، متمرکز و با پشتوانۀ مطالعاتی، تابعِ یک کار جمعی است. در فرآیند دستیابی به این پاسخ ها، افراد دیده نمی شوند بلکه دانش، تخصص، تسلطِ علمی و آگاهی آن ها شرط است. صحبت های مبهم، کلی، چند پهلو و غیرِ دقیق به مازادِ سرمایه، ثروتِ ملی و ثباتِ اقتصادی-سیاسی منجر نمی شوند. اگر در پی سیستم، کارآمدی و ثبات هستیم، نیاز داریم فراتر از افراد بیاندیشیم و با فکر و اندیشه های ناظر به دراز مدت به صلح برسیم. سپس این اندیشه های دراز مدت را به قراردادِ اجتماعی تبدیل کنیم. کانون و مرکز ثقل تمامی این چالش ها در این است که چگونه تولید را در کشور به صورت صعودی افزایش دهیم، هم برای مصرف داخلی ولی بیشتر برای صادرات.

10 فکر در مورد “ تغییرِ افراد اُولویت دارد یا تغییرِ اندیشه ها؟

  1. پویا گفت:

    سلام.
    معذرت میخوام، من یک سوال بی ربط به این مطلب – اما مرتبط با کلیت این سایت – دارم؛ و طبق اطلاع رسانی انجام شده، این وبسایت توسط دوستان آقای سریع القلم اداره میشه. پس در نتیجه باید خواهش کنم که در صورت امکان این پرسش رو با ایشون مطرح کنید (یا اگر خودتون – دوستان آقای سریع القلم – میدانید، لطف می‌کنید اگر پاسخ بدید):
    – نظام اقتصادی ایران، چه نوع نظام اقتصادی‌ای محسوب می‌شود؟ سرمایه داری؟

  2. مجید گفت:

    در پاسخ به سوالات مطروحه نظرم را تقدیم استاد سریع القلم ، دیپلماسی ایرانی  و علاقه مندان توسعه میهن می نمایم

    ۱٫ آیا سیاستِ خارجی تابعِ اقتصاد است یا اقتصاد تابعِ سیاستِ خارجی؟ ( نظر- سیاست خارجی تابع اقتصاد است و همزمان اقتصاد تابع سیاست خارجی ، اصالت وظیفه سیاست خارجی هموار نمودن راه اقتصاد ، عاملین اقتصادی و نظریه پردازان اقتصاد کشور است )

    ۲٫ آیا تولید ناخالصِ ملی امنیت می آورد یا امنیت به رشد اقتصادی منجر می شود؟ ( پاسخ – تولید ناخالص ملی امنیت می آورد اگر GDP رشد داشت بدنبال خود GNP  هم به همراه خواهد داشت از این رو جمع این دو پارامتر هم تولید را هم امنیت را هم توسعه را به ارمغان خواهند آورد .

    ۳٫ آیا رویارویی با نظم جهانی ضرورتی انتزاعی است یا یک پایۀ حکمرانی؟  ( پاسخ – در نظم نوین جهانی رویاروئی با نظم جهانی مایه انزواست بنابراین رویاروی با نظم جهانی نه یک ضرورت انتزاعی است و نه یک پایه حکمرانی ، تعامل جهانی است که همدیگر را در رشد و توسعه یکدیگر شریک و همراه میکند

    ۴٫ آیا انسجام فرهنگی به جامعه ای تزریق می شود یا نتیجۀ تولید اقتصادی و ثبات سیاسی است؟ ( انسجام فرهنگی به جامعه تزریق نیم شود مگر در نتیجه تولید و تولید و تولید . رشد اقتصاد ی که خروجی اینها ثبات سیاسی است و مآلا انسجام فرهنگی

    ۵٫ آیا در نیم قرنِ آینده، کشور تابع درآمد های ناشی از فروشِ منابع فسیلی خواهد بود یا باید در فکرِ مزیت های تولیدی و خدماتی قابلِ عرضه در منطقه و جهان باشد ؟ ( پاسخ – چشم انداز ها علائمی از اینکه کشور تابع درآمد های ناشی از فروش هیدروکربورهای فسیلی باشد را نشان نمی دهد اما اگر در فکر مزیت های تولیدی و خدماتی قابل عرضه در منطقه و جهان باشیم حاصل تولید و درآمد ناشی از استخراج و پالایش  فرآوری بهینه هیدروکربورها منافع بسیار بسیاری برای آئین و مهر و میهن در پی خواهد داشت

    ۶٫ کدام استراتژی ها، کشور را به سمت مازادِ سرمایه، افزایشِ تولید و مزیت های نسبی سوق خواهند داد؟ ( پاسخ – استراتژی آشتی با مردم و تنش زدایی با اهالی دنیا

    ۷٫ آیا باید از فرآیند های جهانی شدن فاصله گرفت یا باید به آنها پیوست؟ ( پاسخ – در کتاب فارسی ابتدائی می خواندیم ما برای وصل کردن آمدیم نی برای فصل کردن آمدیم لذا مشخص است که باید به نظامات بین المللی آری گفت و به آنها پیوست تا ایرانی بمانیم و جهانی حرف بزنیم

    ۸٫  کدام کشورها به پیشرفت ایران علاقه مندند و از این پیشرفت نفع می برند؟ ( پاسخ – تمام جهان از ایرانی که دوستی قابل اعتماد و برداری مطمئن برای آنها باشد دفاع و حمایت می‌کنند ، این ظرفیت روشن و گویا ساده بدست می‌آید اگر دوستی قابل اعتماد و برادری مطمئن برای همه باشیم  

    در پایان از محضر استاد ، دیپلماسی ایرانی و بینندگان گرامی از اینکه بیش از نمی شود در این مجال  مکان بحث را جزئیاتی نمود عذرخواهی میکنم 

  3. عیان گفت:

    در عجبم که چگونه ما مصنوعات غرب را با ولع سیری ناپذیری مطالبه میکنیم ولی از اندیشه های بنیادی و سترگ آن  که شالوده نهاد های سیاسی و اقتصادی و…..را برای آزادگی و رفاه انسان بنا نهاده است پس میزنیم و آن را علوم ممنوعه تلقی میکنیم.

  4. حسن عاشوری گفت:

    با سلام در مورد پارادایم شیفت که اشاره فرمودید ، به نظرم می بایستی در قدم اول این پارادایم شیفت در بین نخبگانِ سیاسی و کسانی که نهادهای تصمیم سازی و تصمیم گیری را مدیریت می کنند ایجاد شود ، به طور مثال اگر مردم کره شمالی تصمیم بگیرند پارادایم شیفت  انجام دهند این امکان وجود نخواهد داشت چون تک حزبِ حاکم در کره شمالی تنها تصمیم ساز و تصمیم گیر هست و چه بسا از کشتن مردم خودش واهمه ای هم نداشته باشد . نقطه مقابل آن هم کره جنوبی هست . 

  5. M.Sharifnia گفت:

    سلام و عرض ادب

    جناب دکتر سوالی که برای من پیش می‌آید قدری با تصورات قبلی‌ام ناهماهنگی دارد. پیشفرض من این است که کشورهای آلمان،فرانسه،بریتانیا،ایالات متحده و کانادا کشورهایی هستند که در آنها سیستم حاکم است و این سیستم با تغییر اندیشه‌ها(که معمولا خیلی تغییرات عمیق و فلسفی و هویتی هم نیستند) تغییر می‌کند و نه با تغییر افراد. تصمیم سازی تابع عقل جمعی است و نه سلیقه‌ی فردی. اما افراد حاکم در این کشورها بسیار شناخته شده و معروف و مطرح هستند و تقریبا همه آنها را می‌شناسند. لطفا با توجه به یادداشتتان این موضوع را توضیح دهید.

    سپاسگذارم

  6. جواد نوری گفت:

    بادرود

    جناب دکتر وزنی که به متغیرهای اقتصادی در یاداشت هایتان قائل هستید بیش از حد بنظر میرسد

    با ساختار سیاسی حاکم برکشور توسعه مدنظرتان وروند صعودی تولیددرجامعه غیرممکن هستش

  7. مجتبی گفت:

    در طول سده ها 

  8. مجتبی گفت:

    سلام ، عالی بود استاد ، در طول یده ها و دهه های گذشته تاریخ ایران ، فرد و یا افراد خاصی محور امور و جریانات سو اقتصادی بوده اند که همین عامل ضعف ویا قدرت افراد در ثبات ، توسعه و با عقب رفت جامعه ایران تاثیر گذار بوده است 

  9. م. رحیمی گفت:

    با سلام و احترام 

    به نظر شما اندیشکده ای که در آن اساتید علوم انسانی (حقوق , اقتصاد, روابط بین الملل, جامعه شناسی , روانشناسی,مدیریت و …) و محیط زیست در کنار هم به هم اندیشی و ارائه ی نظریات در مورد ایران بپردازند و نتیجه ی گفت و گوها را منتشر کنند , تا چه میزان بر شکل گیری سیستمی که توضیح دادید مؤثر است؟ و چقدر جای آن خالی است؟

    تشکر

  10. رضا گفت:

    درود بر شما استاد ارجمند. بسیار استفاده می‌کنیم. هر چند این روزها تا حرف درشتی ، سخن نزاع برانکیزی و حمله به کسی مردم نشنوند خیلی جذب نمی شوند. 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *