از عمر بسیاری از ساختمانها در وین، برلین، فلورانس و مادرید چند قرن میگذرد و علیرغم تغییرات بنیادی در مشاغل و سبک زندگی، همچنان قابل استفاده هستند. بعضی افراد روزی دوبار بیشتر چای نمیخورند و یا سیستم تغذیه خود را به گونه ای مدیریت میکنند که بعد از ساعت هشت شب، دیگر چیزی نخورند. باز افرادی پیدا میشوند که از اتومبیل، کفش، بهداشت دندان، لباس و چشم خود مراقبت میکنند. کدام انرژی و انگیزه است که شهروندی را اقناع میکند که هفته ای حداقل سه بار و هر بار، حداقل یکساعت ورزش جدی کند؟ و در هر شرایطی، این ورزش را به عنوان برنامه ثابت خود قلمداد کند.
بعد میرسیم به مدارهای بزرگتر زندگی. کدام فکر و انرژی موجب میشود تا فرد، از زبان و نحوه صحبت کردن خود با دیگران مراقبت کند؟ چگونه میشود یک دوستی، به مدت نیم قرن تداوم پیدا میکند؟ چگونه میشود دو نفر در حدی وصف ناپذیر بهم اعتماد میکنند؟ چگونه یک کار مشترک اقتصادی و یا یک طرح اجتماعی آغاز شده، به پایان میرسد و سرآغاز کارهای مشترک بعدی میشود؟ چه نوع محاسباتی در ذهن اعضای یک خانواده صورت میگیرد تا کلید منزل خود را به دیگری بدهند؟ چگونه میشود مردم به محصولات یک شرکت نسبت به دیگر شرکتها، بیشتر اعتماد پیدا میکنند؟ چرا در تمامی محصولات، بعضی شرکتها و نامها، سرآمد هستند؟
باز میرسیم به مداری بزرگتر. رابرت موگابه (رئیس جمهور سابق زیمبابوه) و نلسون ماندلا هر دو علیه استعمار و نژادپرستی سالها مبارزه کردند اما وقتی به قدرت رسیدند، دو نوعِ بسیارمتفاوت رفتار کردند. نلسون ماندلا علیرغم اصرار مردم فقط یک دوره ریاست جمهوری قبول کرد، ولی رابرت موگابه با فشارهای داخلی و بین المللی پس از 37 سال قبول کرد از قدرت کناره گیری کند. تاریخ از موگابه به نیکی یاد نخواهد کرد ولی ماندلا، الگوی درستی، انسان دوستی، انصاف، گذشت و صداقت باقی خواهد ماند. چرا این دو انقلابی، در قدرت دو نوع رفتار کردند؟ نگاه درازمدت ماندلا به قدرت باعث شد تا مدت زمان ریاست جمهوری خود را محدود کند. چگونه یک کشور و یا یک ملت در دنیا خوش نام میشوند؟ چرا دانمارک و دانمارکی ها، نروژ و نروژی ها و ویتنام و ویتنامی ها درصدر اخبار جهان نیستند؟ زیرا میدانند برای رشد و توسعه، باید خیلی سر و صدا نکرد. چرا 5/4 میلیارد نفر آسیایی به آرامی در حال ثروتمند شدن هستند؟ ولی خاورمیانه با 415 میلیون نفر جمعیت، یک سوم واردات اسلحه جهانی را دارد و در پنج سال اخیر، واردات تسلیحات آن، 87 درصد افزایش یافته است چون خاورمیانه ایها، مسائل امنیتی را میان خود حل نکرده اند. چرا بعضی کشورها بدون منابع طبیعی مانند کره جنوبی، موفق و برتر میشوند؟ (تولید ناخالص داخلی: 53/1 تریلیون دلار) ولی روسیه با منابع طبیعی بسیار ممتاز، ریشه های عمیق تاریخی و 11 ساعت فاصله زمانی در جغرافیای پهناور آن، به تقریباً تساوی تولید ناخالص داخلی با کره جنوبی دست می یابد. (تولید ناخالص داخلی روسیه: 57/1 تریلیون دلار). چرا خروجی های کشورها اینقدر با هم متفاوت است؟ آیا ریشه این خروجیها در فکر است یا منابع طبیعی؟
طبیعی است که سرنوشت افراد، جوامع، بنگاه ها و کشورها دلایل متنوعی دارد ولی مطالعات گسترده توسعه کشورها به وضوح نشان میدهد که روش و نحوه فکر کردن و مجموعه افکاری که در نخبگان سیاسی کشورها جاری است و در نهایت با سیستم آموزشی، رسانه ها و قرارداد اجتماعی به جامعه منتقل میشود، تعیین کننده است. دو واژه و مفهوم در اینکه چرا خروجی های کشورها اینقدر با هم متفاوت هستند کلیدی اند. اول، مفهوم مراقبت و نظارت و دقت در برخورد و دوم، مفهوم، درازمدت فکر کردن، محاسبه کردن و برخورد کردن با موضوعات و پدیده ها. از بند کفش گرفته تا جاده ها، از بهداشت دندان گرفته تا زیر یک درصد نگه داشتن نرخ تورم، از چکآپ های مرتب اتومبیل گرفته تا برداشتن ویزا میان همسایگان، از خوب نگه داشتن تلفن همراه گرفته تا تنفس هوای پاکیزه برای شهروندان، از وسط صحبت دیگران نپریدن گرفته تا کسب سهم بازار مطمئن جهانی در کالاهای رقابتی و صدها موضوع دیگر عموماً محتاج مراقبت دائمی و از آن مهمتر داشتن دید و افق درازمدت است. آدمی برای آنکه بخواهد چیزی را برای درازمدت داشته باشد بیشتر مراقب است الان چه می گوید، چگونه رفتار میکند و یا به چه صورت واکنش نشان میدهد. اگر فردی در بیست سالگی به خود بگوید: من از دندان های خود میخواهم شصت سال دیگر استفاده کنم، به نوعی دیگر و با دقت بالا و هر روز از دندانهای خود مراقبت میکند.
اگر مردم یک جامعه به خود بگویند این کشور، دهه ها بلکه قرنها باید با ثبات، پیشرفته و محترم باقی بماند، از آشغال پرت نکردن گرفته تا تلاش برای حفظ کشور، کوشش میکنند. شاید مهمترین معیار در حفظ همسایگی، دوستی، کار اقتصادی و مراودات، نگاه درازمدت است. وقتی شخصی، کسی را پدیدهای درازمدت تلقی کند به او دروغ نمیگوید زیرا دروغ بالاخره برملا میشود حال دو ساعت طول بکشد یا دو دهه. وقتی هم برملا شد، به اعتماد و همکاری به شدت لطمه میزند. بین شفاف بودن ژاپنی ها و اعتبار کالا و کشورشان در جهان، رابطه ای عمیق وجود دارد زیرا شفافیت، اعتبار و اعتماد می آفریند. وقتی به موضوعی درازمدت بیاندیشیم ابهام کم میشود. ژاپنی ها دنبال این نبوده اند تا شش ماه، مصرف کنندگان را راضی نگه دارند. بلکه استراتژی، راضی نگه داشتن مصرف کنندگان کالاهای ژاپنی و سرمایه گذاران خارجی برای دهه هاست و بر همین اساس، ژاپنی ها شفاف عمل میکنند تا اعتبار کسب کنند. رفتارهای باثبات، متداوم و قابل پیشبینی است که به کارآمدی و رشد می انجامد آنچه که بدان Consistency گویند. از این رو، کسب اعتماد و اعتبار یک فرد، یک بنگاه و یک دولت از آنجا ناشی میشود که کارها را شفاف، منظم و با یک دید بیست، سی و یا چهل ساله انجام دهد. چنین رهیافتی، دروغ و بی صداقتی را به حداقل ممکن تبدیل میکند و سرنوشتی با کیفیت و رضایت می سازد.
از کجا اطمنیان حاصل کنیم که آقای نلسون ماندلا به اختیار خود تصمیم گرفت از قدرت کناره گیری کند ؟؟؟ وفشار خارجی ها و مسائل داخلی پشت پرده اثری در تصمیمش نداشته و سایر مواردی ازاین دست ….!!!!! بر روی مسائل مشکوک نباید احساساتی شده و حکم به ظاهر کرده و اصل بسازیم.
با سلام
مطالب بسیار مفید جنابعالی را تاحد ممکن خوانده ام.
به نظرم اگر مصداقی تر تحلیل فرمایید، سودمندتر خواهد بود. مطالب کلی که مخلوطی از سیاست و جامعه و اقتصاد و … است، اگرچه وسعت دید نویسنده را میرساند اما برای علاج بخشی مشکلات، کمتر به کار میاید.
سلام و عرض ارادت بنده از زاویه نگاه شما بسیار آموخته ام ولی ای کاش این نگاه که به عنوان اصل در روابط خارجی و داخلی ما باید باشد در مسئولین و مدیران رده بالا وجود داشت و متاسفانه گاهی برعکس منافع ملی تصمیم گیری میشود مثلا همین مقاله نگاه بلند مدت که ابدا ما نداریم ای کاش رابطه شما و امثال شما با اتاق فکر کشور و جایی که سیاست ها و تصمیم گیری ها پایه گذاری می شوند برقرار شود . گاهی در برخی تصمیم ها ویا نگرش ها ما چاره ای جز انتخاب راه درست را نداریم و هر راه جایگزینی منتهی به شکست است ودر کشور ما هنوز این مورد جا نیفتاده .ارادتمند عزیزی
نگاه دراز مدت بیشتر حاصل یک نوع “کیفیت” و “ابزار” است. کیفیت مراقبت و نظارت و ابزار محاسبه و مدیریت موضوعات است که شالوده پدیده های دراز مدت را رقم می زند. می توان انتخاب کرد که از کیفیتی شفاف و ابزاری مبتنی بر صراحت و راستی بهره برد تا سرنوشتی با رضایت برای افراد و جوامع به ارمغان آید؛ و یا می توان انتخاب کرد که از ابزارهایی نظیر “دروغ” و “مکر و حیله” با اتکا بر شیوه هایی ناشناخته مبتنی بر پیچیدگی بهره برد تا به شکلی بی سرو صدا پروژه ای را در بلند مدت بنا و مدیریت کرد. غافل از آنکه شیوه دوم در درازمدت می تواند به قماری پیچیده با زندگی اطرافیان یک فرد منتهی شود.
بنابراین، بیراه نخواهد بود اگر بگوییم از نوع دروغی که افراد می گویند و ابزار و روش هایی که برای تداوم و مدیریت مکر و حیله خود در دراز مدت بهره می برند می توان به کیفیت عقل، سرشت، و اصالت افراد پی برد.
سلام و سپاس بیکران استاد
سلامت و مانا باشید
با سلام و عرض احترام. نکته ای که میبینم اینست که میشود بدجنس بود و ثروتمند (مثل آمریکا) و میشود بچه مثبت بود و ثروتمند(مثل کره جنوبی). در حدی هم بچه مثبت بودن میتواند ناشی از حفظ منافع باشد و مصلحتی یا واقعی. بهرحال دنیا پر از بازارهای مکاره است که افراد و سازمان ها و دولت ها و حکومت ها و کشورها کم و بیش از آن استفاده می کنند. مثلا از صرفه جویی مردم در مصرف آب، وقتی که کارمند سازمان آب بیکار شود یا درآمدش کم شود، این کارمند یا این قانون گذار که منافعش کاهش می یابد خوشحال نمی شود و حتی به بهانه گرانی و دفاع از مردم جلوی واقعی شدن قیمت را می گیرد. پزشکی که بساز و بفروش شده برای سلامتی کامل همه بیماران خالصانه دعا نمی کند و روش های پیش گیری از بیماری را جالب نمی بیند! بیمه تامین اجتماعی از طول عمر بالای مردم خوشش نمی آید. خودروساز تا وقتی مدل قبلی برایش منفعت دارد مدل جدیدش را رو نمی کند. از این بازارهای مکاره فراوان میشود دید (در ویترین ادعا یک چیزی و در انبار ذهن چیزی دیگر). حامل های سوخت و سازمانهایی که برای جلوگیری از مصرف بهینه ساخته می شوند. سازمان هایی که برای خرید خلافی ساخت و ساز در حریم رودخانه ساخته شده اند…!!
درود بر شما ای کاش این حرف را می توانستید در ایران عملی کنید البته میدانم خیلی سخت است ولی غیرممکن نیست هر کاری راه حلی دارد حالا ساده نه ولی مقداری پیچیده
با درود و احترام
تغییر محسوس وزن منافع عمومی در مقابل منافع شخصی همانطور که شما بدان اشاره داشتید مستلزم اصلاح و رفرم فرهنگی است. اما فرهنگ بومی ما بدلیل غنا و طول تاریخی فرصت مناسبی برای انباشت و رسوب و تغییر ماهیت مسائل و موضوعات متنوع و مختلف در پی ناکامی های متعدد ایرانیان ایجاد کرده و الگوی پیچیده تاریخی-فلسفی خاصی را پدید آورده که قاعدتا تغییر بافت و دی ان ای فرهنگ ایرانی همراه با اصطکاک چند بعدی همراه خواهد بود و میزان بکارگیری انرژی مورد نیاز جهت کنترل نیروی آزاد شده حاصل از این نوع برخوردها بسیار بسیار خواهد بود و عمده برنامه های توسعه محور را بدلیل واکنش های هیجانی و زودگذر ناشی از همان فرهنگ تحت تاثیر قرار می دهد.
سلام
مطالب خیلی با ارزشی است ولی مردم حوصله مطالعه متون طولانی را ندارند
لطفاً کمی خلاصه و کوتاهتر مرقوم بفرمایید تا تعداد بیشتری از مردم مطالعه و استفاده نمایند
متشکرم
سلام،عالی بود برای دوستانم درگروهابه اشتراک خواهم کذاشت
درودبر شما و سپاس از مطرح نمودن نظرات رهگشا و بسیار مفید .به نظر من شاید در کنار قرار دادن افکار و افرادی مثل شما و دکتر رنانی و غیره به بهتر شدن جامعه و رسیدن به اهداف انسانی آن بیشتر نائل شویم
روز بخیر
بسیار با این دیدگاه موافقم و آرزو دارم روزی شهروندان ایران زمین هم با این روش زندگی کنند.۰
درد رو همه حس میکنند و می دلنند چکار کنیم راه حل چیه از کی شروع کنیم چه ابزاری میخواد از این چاه تاریک به دراییم
بسیار درست و بجا تحلیل شده است. قابل پیش بینی بودن و شفافیت در کوتاه مدت ممکن است اذیت کننده باشد اما برای بلند مدت بهینه است.
سلام
سپاس نکته سنجی های دقیقتان.
سلام و عرض ادب.
جسارتا مقاله خوبی نبود.مردم خیلی وقت است از این مطالب عبور کرده اند.
بجای این مطالب، امروزه مردم بعنوان مثال به پرداختهایی مانند مقایسه عملکرد حقوق غرب با حقوق اسلامی در حل و درمان موردی یا پیشگیری موردی مسائلی مثل حقوق شخصی و خانواده و ملکی و … یا در دایره ای بزرگتر یا زیر ساختی تر به مسائلی مانند تقابل با ایجاد سازمانهای موازی دولتی و شله قلمکار خصوصی و تحلیل ریشه های ایجاد آنها احتیاج دارند.
با تشکر و احترام
طرفدار شما
نریمان
ای کاش کتاب های درسی مدارس ما را افرادی مثل شما مینوشتند. در سی سالگی متوجه مفاهیم اساسی که در کشورهای دیگر در نوجوانی یاد میگیرند دردناک است.
مظالب شما تکان دهنده است بسیار اگاهی به مردم می رسانید تشکر
با سلام و احترام فراوان به استاد گرانقدر
ممنون از قلم فرسایی ارزشمند جنابعالی که دراین وانفسا و بلاتکلیفی چالشهایی رو به مردم و یا مسئولین تذکر میدهید ولی سوالی برای من هست که فرهنگ را حاکمان یک سرزمین میسازند یا مردمان آن؟
مثل همیشه عالی
تشک
باسلام و عرض ادب
آقای دکتر مهربان بنده همیشه نظرم این بوده است که ایران و ایرانی نیازمند تئوری خاص (بومی شده) خودشان هستند. به گزینی یا همان الگوبرداری با بنچمارک لزوما نخواهد توانست آنچه را که بدنبالش هستیم را عایدمان سازد زیرا که زیرساخت های فراوان لازم است. اگر ما از همین امروز شروع کرده و همان رویه ها را آغاز کنیم مطمئنا تا چندسال آینده اثری از ما نخواهد بود. و تاسف بیشتر برای اینکه تمامی علوم مدیریتی ما بر مبنای علم غربی و تئوری های آنهاست.
عرض ارادت مجدد