آدمی هر کاری که بخواهد انجام دهد به تئوری نیاز دارد، حتی برای خریدن یک جفت کفش: داشتن اصول روشن و تست شده، مرحله بندی آزمایش اصول و سپس ارزیابی نتیجه.

دستیابی به تئوری قابل اتکاء در زندگی فردی و در مسائل اجتماعی و عمومی پروژۀ بسیار سنگینی است. در تئوری های زندگی و مدیریت سیاسی و اقتصادی، مطلوبیت ضرورتا محصول دانش، مدرک، جلسات خوب و یادگیری های متعارف نیست. شاید نزدیک به 90 درصد آنچه ما می گوییم، واکنش نشان می دهیم، عمل می کنیم و به آن توجه می کنیم، ریشه در مخزن ها و سیلوهای ناخودآگاه ما دارد.

آیا تا به حال این تجربه را داشته اید: تحصیل کرده ای در یک رشته فنی یا علوم انسانی و غیره در یک دانشگاه برتر جهانی درس خوانده اما از شنیدن یک نظر متفاوت با نظر خودش، به شدت بر آشفته و عصبانی می شود. شخص به مواد خام و دانش و مدرک دست یافته ولی در بحث و گفت و گو، مخزن ناخودآگاه استبدادی فعال است و او خود متوجه آن نیست. در سیلوهای ناخودآگاه مربوط به فکر، تبادل فکر، گفت و گو و یادگیری از دیگران، در این فرد، سیلوی انباشته شده ی تحکّم و زور حضور دارد و کار می کند. تا زمانی که این سیلو با سیلوهای جدیدی جایگزین نشود که:

 

هر انسانی حق دارد فکر خود را داشته باشد و تفاوت آراء باعث رشد و پیشرفت می شود، همان ناخودآگاه سابق عمل می کند بدون آنکه فرد اصلا متوجه باشد.

 

پریدن وسط حرف دیگران، دوبله پارک کردن، تو صف زدن، مالیات ندادن، دخالت در زندگی دیگران، تخریب مخالف فکری، سرعت رفتن، سوالات خصوصی کردن، بی توجهی به قول و قرار، دیر رسیدن، حس برتری به دیگران، آشغال پرت کردن، فراوان دروغ گفتن، سرمایه گذاری گسترده برای سر در آوردن از زندگی دیگران، فخر فروشی ، خود را حق به جانب دانستن، مفصّل در مورد دیگران قضاوت کردن، در مورد همه مسائل عالَم نظر دادن، اصولا زیاد حرف زدن، بخش پرلیوان را ندیدن، رعایت نکردن فاصله در صف دستگاه خود پرداز، اول نپرسیدن و فوری قضاوت کردن، قرض پس ندادن، زود عصبانی شدن، پارتی بازی، سوء استفاده از امکانات دولتی، بی احترامی به دیگران، چراغ قرمز رد کردن، و شاید نزدیک به هزار خصلت، واکنش و رفتار دیگر، عموما عمل اتوماتیک بخش ناخودآگاه انسانهاست.

انسان ها، فرصت طلب، دروغ گو و ناجوانمرد، به دنیا نمی آیند. آنچه در محیط می گذرد به تدریج لایه های نا خودآگاه آن ها را پر می کند. ناخودآگاه انسان، او را برای آنچه که آگاهانه است آماده می کند. به نوعی انسان ها، ناخودآگاه  خود را تبدیل به عادات فکری، توجیهی و رفتاری می کنند. ناخودآگاه محصول محیط است: از خانواده، مدرسه، رسانه ها، تبلیغات، پروپاگاندا و دولت. تصور کنید در سال 1353، یک نوجوان در فضاهای عمومی در معرض دو مسئله قرار می گیرد:

الف) مبادا از شاه انتقاد کنید، ساواک همه جا حضور دارد

و

 ب) نیکسون رییس جمهور آمریکا به خاطر شنود مقّر حزب رقیب قبل ازآنکه استیضاح شود، استعفا داد.

هردو مطلب در ناخود آگاه رسوب می کنند. نوجوان عادت می کند که درمحیط اول سکوت کند و در محیط دوم اظهار نظر آزادانه داشته باشد. هردو عادت می شوند.

تحولات سنگاپور و کره جنوبی هم اکنون این تزعلمی را به اثبات رسانده است که توسعه یافتگی قبل از آنکه به پول، فناوری، خط تولید، نقش دولت و بنگاه ها، سرمایه گذاری مستقیم خارجی ، نظام بانکی و غیره مربوط باشد، به نوع انسانی مربوط است که در جامعه تربیت می شود؛ تربیتی که 90 درصد آن در ناخودآگاه فرد از طریق محیط رسوب می کند. چرا دانمارک رتبه اول جهانی را در دولت الکترونیک دارد؟ 88 درصد مردم، نیاز های خدماتی خود را از طریق اینترنت با نهاد های دولتی و عمومی انجام می دهند. 88 درصد مردم از طریق Email با مسئولین محلی و غیر محلی برای انجام امور خود در تماس هستند. گفته می شود ریشه این مسئله که صرفه جویی فراوانی در رفت و آمد، حمل و نقل، مصرف سوخت، پرسنل و حقوق دارد، در اعتماد بسیار بالای عامه مردم نسبت به بخش خصوصی و بخش عمومی است. دانمارک در نقش مردم در تصمیم گیری ها و سیاست گذاری های دولتی، رتبه اول جهانی را دارد.  استرالیا و کره جنوبی، رتبه های دوم و سوم جهانی را در دیجیتالی شدن و شفافیت عملکرد مقامات دارند. مردم دانمارک از حکومت خود و حکومت دانمارک از شهروندان خود به تعاریفی مشترک دست یافته اند که در ناخودآگاه آنها تثبیت شده است.

انسان می تواند اتومبیل خود را بهتر کند ولی ناخودآگاه را به راحتی نمی توان تغییر داد. شاید شخصی بتواند با یک معامله موفق تجاری از فقر به ثروت برسد ولی ناخودآگاه دوران محرومیت را نمی تواند به راحتی حذف کند. شاید فردی بتواند با یک تلفن و شانسی، از یک آدم معمولی به فردی با نفوذ تبدیل شود ولی ناخودآگاه دوران قبلی را نمی تواند سریع پاک کند. شخصی می تواند چندین مدرک  دکتری اخذ کند ولی شاید ناخودآگاه غیرمدنی او جلوتر از دانش مربوط به چندین مدرک دکتری حرکت کند. اهتمامی که دانمارک و مهمتر از دانمارک، کره جنوبی انجام داده است، به موازات توسعه یافتگی فیزیکی و پروژه ای، ناخودآگاه توسعه یافته ای سرشار از احترام، اعتماد، همکاری، امید به آینده، تخصص گرایی، شایسته سالاری، حمایت از یکدیگر، راستگویی، شفافیت و اعتماد به نفس را ایجاد کرده است. نظام آموزشی  کره جنوبی یکی از پنج سیستم اول برتر جهان است به طوری که این کشور مدیران بی شماری برای کشور های دیگر تربیت می کند و هم اکنون یکی از بهترین کشورها برای سرمایه گذاری است. در دورۀ پهلوی دوم، ایران اِر (Iran Air) یکی از بهترین شرکت های هواپیمایی جهان بود و تهران، hub هوایی خاور میانه بود (دوبی و استانبول فعلی) ولی ناخودآگاه افراد عمدتا دست نخورده باقی ماند به طوری که بدیهی ترین موضوع مدنی یعنی تحمل دیدگاه های مختلف، حل و فصل نشد.

نمی شود با ناخودآگاه دوره صفوی و قاجار، مدل توسعه یافتگی قرن بیستم و بیست و یکم را اجرا کرد. وقتی انسان normal بزرگ شود و نیاز های طبیعی انسانی او برطرف شود، روانی آرام و متعادل خواهد داشت. گذشتۀ او مکمل آیندۀ او می شود. وقتی شهروند normal تربیت شد، بخش ناخودآگاه، اتوماتیک خوب عمل می کند. اینکه در بخش ناخودآگاه انسان، کدام تجربیات و متون باید جمع شوند و کدام معاشرت ها و مشاهدات باید انباشته شوند، کدام منطق و تئوری باید راهنما باشند، خود دایره المعارفی قابل توجه است.

خاطرم هست که در یک کنفرانس تخصصی در سال 1375 که 37 ساله بودم، بر سر میز گردِ شام که پنج نفر نشسته بودند، رئیس یک دولت اروپایی که حدود 30 سال از من بزرگتر بود، پس از آنکه در صندلی کنار من نشست و دستمال را از یقۀ پیراهنش آویزان کرد از من بلافاصله پرسید: می توانم از شما بپرسم که تا به حال به چند کشور سفر کرده اید؟ گفتم: 44. با چشم های رضایت بخشی گفت: حالا مکالمۀ ما معنا خواهد داشت. او با مدرک و دانشگاه و کتاب و مقاله کاری نداشت. ملاک او برای سنجش محتوای ناخودآگاه، تعدّد و وسعت مشاهدات بود. هم اکنون، مهمترین معیار Google و Amazon برای استخدام یک متقاضی، ارزیابی توانمندی های نهفته در ناخودآگاه اوست.

نوشته های مرتبط

18 فکر در مورد “ نقش ناخودآگاه در توسعه یافتگی

  1. منیره مطلبی گفت:

    سلام و روز به خیر واقعا مقاله ی مفیدی بود ولی ای کاش گام های اجرایی در این زمینه برداشته میشد، همه ی ما میدونیم که چی خوب هست و چه چیزی شایسته نیست ولی کاش اخلاق در ما نهادینه میشد.

  2. اکبر سلیمانی گفت:

    سلام شادی و خوشی برای شما و همه ایران آرزو دارم.اکبرسلیمانی دانشجوی فوق لیسانس علوم سیاسی دانشگاه شیراز

  3. عباس سکوت گفت:

    با تشکر ازدقت و فراستی که در تنظیم این مقاله بکار رفته است امیدوارم که بتوان نسخه های اجرایی در جهت این معضلات برداشته شود. البته این ناخودآگاهی که جناب دکتر متذکر شده اند را میتوان بعنوان مبانی تربیتی ذکر نمود 

  4. سعید حیدرزاده گفت:

    مقاله ناخواگاه و نقش ان در توسعه را خواندم.عالی بود اما فقط یک نکته به نظرم امد.شما ناخوداگاه را با عادت یکی دانسته اید.فکر میکنم این دو متفاوت باشند.موفق باشید

  5. ناظر گفت:

    به نظر می رسد دلیل را باید فراتر از نقش ناخودآگاه جست. دلیل می تواند به وجود یک نوع انرژی روانی در زنان و مردان باز گردد؛ همین انرژی روانی است که طبق گفته یونگ می تواند افراد را در طیف وسیعی از آرک تایپ ها قرار دهد. همین انرژی روانی است که می تواند بالفرض یک فرد را از جایگاه یک معلم تا جایگاه یک شیاد سوق دهد که دست به سرمایه گذاری های گسترده می زند تا با استفاده از … و … دختران را بی اراده کرده، تا با وی وارد رابطه شوند و در واقع خلاف ادعاهای خود دست در حقوق و اختیارات دیگران می برد. در صورتیکه همین شخص ممکن است در صحنه اجتماعی صحبت از حریم شخصی و لزوم رعایت آن را به زبان آورد و یا در یک رشته علوم انسانی در یک دانشگاه برتر خارجی درس خوانده باشد.

  6. محمود گفت:

    درود بر شما جناب دکتر. سپاس از مطالب مفید و ارزنده جنابعالی. در هجوم این همه مطالب سطحی خواندن نوشته های شما بسیار موثر است.

    یک نکته: باتوجه به اینکه کلمه "ناخودآگاه" احتمالا فکر افراد را به سمت  ناخودآگاه در تئوری فروید می برد و البته آنطور که من فهمیدم مقصود جنابعالی الزاما اینگونه نیست و تاثیرات اجتماعی و شهری(تاثیرات سیستم های کلان تر از خانواده) را هم در نظر گرفته اید، پیشنهاد دارم که از کلمه "ناهوشیار" استفاده شود.

  7. امیر گفت:

    سلام و عرض ارادت 

    لطفا از دکتر سریع القلم در خواست بفرمایید که برای دقت بیشتر موضوع و فکت های بیان شده در یادداشت های ارزنده شان، منبع این فکت ها را هم مرقوم فرمایند.

    باتشکر

  8. مرجان عزیزی فرد گفت:

    سپاس از روشنگری های استاد بزرگوار .شما همون یک گلی هستید که بهار تفکر رو به اتدیشه هامون میارید.

  9. مهدی گفت:

    سلام استاد عزیز

    حرف شما بسیار دقیق و موشکافانه است و بسی جای تامل. اما بزرگوار، کاش توضیحی در مورد اصلاح این ناخوداگاه هم ارائه کنید، فردی مثل من که ۲۳ سال زندگی را در این وضعیت اجتماعی ذکر شده توسط شما گذرانده، باید چکار کند؟ چگونه باید ناخوداگاه رو اصلاح کرد؟! 

  10. علی کنعانی کاشانی گفت:

    با سلام
    استاد عزیز
    همیشه سعی می کنم نوشته هاتون رو چند بار بخونم ،روشون فکر کنم
    برای چندین نفر بفرستم
    ولی متاسفانه سرانه مطالعه مطالب جدی در کشور خیلی پایینه ،
    خواهش می کنم ، خواهش می کنم
    سعی کنید هر هفته یک ویدئو منتشر کنید
    احتمال دیدن ویدئو خیلی بالاتره
    می تونید از داخل کانال این موضوع رو چک کنید
    تک تک این مطالب ،کم کم تاثیر خودشون رو برای ارتقا فکر مردم جامعه خواهند گذاشت
    لطفا این درخواستم رو جدی پیگیری کنید
    ممنون از شما

  11. مهدی فکوری گفت:

    با عرض درود و تهیت ،مطالب و بیانات استاد فرزانه برای ما در حکم چراغ راه آینده و روشنگر روح و جانمان است. سپاس 

  12. افتخاری گفت:

    این آسیب شناسی و ارائه طریق استاد هم مانند همیشه، جانانه، بجا و درست بود؛ امید که همگی درک کنیم و به کار ببندیم تا راهگشا باشد. سپاس استاد 🙏

  13. مجتبی سلیمانیها گفت:

    جناب آقای دکتر سریع‌القلم

    سلام. بر اساس آموخته‌های من دانش فرد دو وجه البته متعامل دارد؛ وجه آشکار یا explicit و وجه ضمنی یا implicit و شاید متناظر با همان خودآگاه و ناخودآگاه باشد که جناب‌عالی در مقاله ارزشمندتان مطرح نموده اید. 

    به‌هر حال به نظر می‌رسد آن‌چه در پاراگراف آخر مرقوم فرموده‌اید نیازمند این توضیح باشد که بدون خود‌آگاه یا دانش آشکار معتبر و کارآمد انجام ۴۴ سفر لزوماً بخش ناخودآگاه ارزشمندی را تولید انباشت و سامان‌مند نمی‌نماید. کما این‌که بسیار از تأسیسات مدنی ما توسط سیاحان و سیاسیون به تقلید از مشاهدات ممالک راقیه صورت پذیرفت بدون آن‌که بسیاری از زیرساخت‌های مادی و معنوی ضروری برپائی و ثمربخشی آن‌ها التفات گردد.  

  14. مهدی ریشه جی فیاض گفت:

    درود بر شما
    بنده از بخش ( ویژگی های سی گانه ) دیدن کردم اما صفحه کاملا لود نشد. لطفا بررسی شود.
    با احترام

    1. sariolghalam.com گفت:

      باسلام

      بررسی شد، مشکلی وجود ندارد

      با احترام

      مدیریت وبسایت

  15. شریعتی گفت:

    سلام، عالی بود 

    کشور عقب مانده ایم ، مایه تاسفه استاد، هیچ امیدی به آینده ندارم ، فریادرسی باید ): 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *