ایرانیان: غنچه هایی که باید گُل شوند

یکی از وجوه طبیعت بشر دیده شدن است. رضایت ناشی از دیده شدن بالاتر از پول و ثروت و مقام و سِمَت است. سال گذشته، شخصی که از مذهب سیک هندی است وزیر دفاع کانادا شد و اخیراً یک پاکستانی تبار به مقام وزارت کشور در انگلستان دست یافت. در مجله تایم دو هفته اخیر، شهردار سابق نیویورک در رابطه با شهردار فعلی و مسلمان لندن نوشته بود: او ممکن است زمانی نخست وزیر انگلستان شود. پی آمدهای روانی، امنیتی، مشروعیتی و مدنی این گونه تحولات بسیار قابل توجه است. در فضای ذهنی و روانی عموم مهاجران در کانادا و انگلستان این برداشت رسوب می کند که: من هم فرصت دارم در این کشور رشد کنم. این اتفاقات ناشی از یک قرارداد اجتماعی است که توانایی و مهارت را بر هر ویژگی فرد اولویت می دهد. وظیفه ی یک دولت صرفاً این نیست که میوه وارد کند، نفت بفروشد، حقوق ها را پرداخت کند و زباله ها را جمع کند. این ده درصد کار است. اصل وظیفه دولت ایجاد ساختار و شرایطی است که هر شهروندی فرصت کند پتانسیل خود را تا بالاترین امکان متبلور سازد. وقتی چنین حِسی در وجود افراد شکل گیرد، و در فضاهای روحی، روانی و عینی وجودشان این اطمینان حاصل گردد، بالاترین سطح از مقبولیت و امنیت برای دولت به وجود می آید و هیچ قدرت خارجی با هر سطحی از ابزار و امکانات نمی تواند بافت و ماهیت چنین جامعه ای را مخدوش کند. ایرانیان همه غنچه اند. چه کار باید کرد تا گُل شوند؟ یک نظر در میان ده ها نظر دیگر به ترتیب اهمیت در زیر پیشنهاد می شود:

نگاه و تصمیم سازی های درازمدت در حکمرانی

جدی گرفتن کیفیت زندگی

ارتباطات گسترده جهانی

گردش آزاد اطلاعات

خصوصی سازی اقتصادی

بانکداری بلورین

عضویت در سازمان تجارت جهانی

پذیرش تفاوت های فکری و سلیقه ای

حکمفرمایی رقابت برای کسب ثروت و سِمَت

به حداقل رساندن ظرفیت دوره دکتری در کشور

برجسته شدنِ: وقت طلاست

صلح با همسایگان

توزیع عادلانه فرصت ها

به حداقل رساندن بوروکراسی

تسهیل فروش کالا و خدمات توسط بخش خصوصی ایران در بازارهای خارجی

در چنین شرایطی، شهروندان به هویت، ملّیت، میراث و حکمرانان خود به طور ناخودآگاه دلبسته و وابسته می شوند. تجربه و مشاهده تصدیق می کنند که هر ایرانی، نمایی از یک نوع استعداد را دارد. حیف است این غنچه ها، گُل نشوند. ایران و جامعه بشری متضرر می شوند.

محمود سریع القلم

7 فکر در مورد “ ایرانیان: غنچه هایی که باید گُل شوند

  1. ناظر گفت:

    "یکی از وجوه طبیعت بشر دیده شدن است. رضایت ناشی از دیده شدن بالاتر از پول و ثروت و مقام و سِمَت است"

    میل به دیده شدن یک موضوع است، شهوت دیده شدن موضوعی دیگر. میل به دیده شدن ممکن است امری طبیعی باشد اما شهوت دیده شدن چنانچه به شکل درستی مهار نشود اسباب فساد در فرد و گرفتاری برای اطرافیان است. 

    میل به دیده شدن می تواند از جانب جامعه تامین شود اما شهوت دیده شدن وظیفه آن فرد است که به کنترل در بیاید که اگر نیاید انسان برای ارضای شهوت خود بعضا دست به اعمالی می زند یا وارد حوزه هایی می شود که در درازمدت جز خسران و آبروی از دست رفته حاصلی ندارد. 

  2. هموطن گفت:

    بزرگوار
    این ایده  آل ها اینجا یعنی …. اگر خلاف این می بود  ، جنابعالی را نادیده نمی گرفتند و کنار نمی گذاشتند .
    شما که خودی بودید و کلیه ویژگی ها و استانداردهای لازمه برای خیلی امور تخصصی !را از سالیان دور داشتید و دارید !
    خوشبختانه نسل جدید بسیار واقع بین تر از نسل های قدیمی هستند ، همان اول تکلیفشان را با خودشان و جایی که زندگی میکنند معلومه 🙂
    شاد باشید

  3. علیرضا سمساریلر گفت:

    سلام جناب سریع القلم ممنون ولی دیگه در دیاری که خشکسالی است و نه آب هست و نه هوای سالمی برای تنفس غنچه ها نیز از بین میروند و جالبتر اینکه هنوز حکام حتی به این هم نرسیده اند و مبارز میطلبند و هنوز صحبت از آرای ۹۸ درصدی است. مستدام باشید.

  4. علی گفت:

    بسیار عالی و خسته نباشید.

  5. حمید عبدالهی گفت:

    با سلام و تشکر از مطلب ارزنده شما.

    بنظر من این مورد هم میتواند به فهرست پایانی شما اضافه شود:

    "جایگزینی حسد با رقابت سالم و ارتقا حس خوشحالی از پیشرفت دیگران در جامعه"

    موفق باشید.

     

  6. آبراهام مازلو گفت:

    سلام جناب آقای دکتر؛

    ما آخرش متوجه نشدیم که «به حداقل رساندن ظرفیت دوره دکتری در کشور» باعث میشه تا غنچه‌هایی چون ما گل بشن یا اینکه فرصت ادامه تحصیل، دیده شدن و به حساب آمدن (اوج نیازهای انسان بر اساس هرم مشهور مازلو) از ما سلب بشه و همونطور غنچه بمونیم…

    1. هموطن گفت:

      عزیزجان ،
      از خدات باشه دورهی دکتری حذف بشه .تکلیفت مشخص تر میشه با خودت
      ریشه ها تو بکن برو واسه همیشه !
      لیاقت و استعداد اینکه بتونی روزانه ۱۵ ساعت واسه مطالعه و ریسرچ زمان صرف کنی ، رو اگه داری برو نمون .
      غنچه بمونی بهتر از این هست که وا بشی و بعدش پر پر بشی !
      انشالله قراره ۱۰۰ سال دیگه همه چی درست بشه ، اون موقع بر میگردی ….
      آنانیکه که شرایط نقد و عاقلانه را به خیال و سراب بهتر شدن اوضاع و شنگول بازی های میهن پرستانه رها کردند باختند بدجور هم باختند !
      بگریز و برو مخصوصا اگه آبراهام مازلو باور هستی ! 🙂
       

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *