چرا احساس بی ­ثباتی می­کنیم؟

 

     به نظر می رسدتحلیل و شناخت از وضع موجود جامعه ما بسیار اندک است. مدیران کار طبیعی خود را انجام می ­دهند. این کار عمدتاً Propaganda  است. در چنین شرایطی، وظیفه کانونی روشنفکران، تفکیک تحلیل از Propaganda  است. روی آوردن به نبض جامعه و Fact ها، بهترین روش علمی برای شناخت است. 3 دلیل برای فهم وضع موجود جامعه قابل تصور است:

 

1-کشور ما، کشور افراد است و نه سیستم­ ها. الفاظی مانند رویه، قاعده، قانون، آیین نامه و چارچوب در توسعه یافتگی کشورها مقدس هستند. اصولاً، سیستم ها هستند که توسعه را هدایت می ک­نند. اما در پیشبرد بسیاری از امور در جامعه ما، در نهایت باید رضایت افراد را جلب کنیم تا آنکه طبق مقررات و آیین نامه ها عمل کنیم. بی ­دلیل نیست در آلمان، ساعت پنج بعدازظهر همه محل کار خود را ترک می­کنند تا بروند و زندگی کنند. لزومی ندارد تا 12 شب جلسه بگذارند. جلسات فراوان به معنای ناهماهنگی و معرف فقدان رویه و قاعده است. طی 170 سال تجربه تحول در کشور، نتوانسته­ ایم مهم ترین فرآورده مدرنیته که سیستم­ سازی در همه عرصه­ ها است را ایجاد کنیم. تقریباً حل هر مسئله­ ای تابع رأی، سلیقه، خواسته­ ها، منافع و حتی مزاج افراد است. این وضعیت به صورت طبیعی فراز و نشیب دارد. انسان ها همیشه حالات ثابتی ندارند و افکار و تمایلات روحی آنها ممکن است در شرایط مختلف متفاوت باشد و تحت ­الشعاع منافع آنی باشد. متکی بودن به افراد، بی ­ثباتی می­ آورد. در حالی که رویه ­ها و سیستم­ ها ثبات دارند و شهروندان می­ توانند خروجی آنها را پیش بینی کنند. از 1350 به بعد نه تنها به طرف سیستم نرفته ­ایم بلکه به صورت مقایسه­ ای با کشورهای هم طراز خود، غلظت نقش فرد در تصمیم­ گیری، تصمیم ­سازی و حکمرانی را به شدت افزایش داده­ ایم. امروز در جهان، سیستم­ ها، خطاها را تشخیص می ­دهند و نه افراد. بنابراین، بی ­ثبات هستیم چون با درصد بالا، تحت تأثیر قضاوت افراد هستیم نه سیستم ­ها؛

 

2- ابهام در سیاست­ گذاری ها. به­ طور اعجاب­ آوری، علاقه فراوانی داریم در خانواده، در ادارات، در جامعه، همه جا تقریباً، امور را و افراد را کنترل کنیم. کنترل را بر روابط قاعده ­مند ترجیح می­ دهیم. چون کنترل را بر مدیریت اولویت می ­دهیم، به یک خصلت ضد توسعه مجهزیم: ابهام. بدون شفافیت در سیاست­ گذاری ها، برنامه ­ریزی­ ها و قواعد نمیتوان پیشرفت کرد چون شفافیت، اطمینان خاطر می­ آورد. به همان دلیل که با افراد دمدمی مزاج نمی­توان، عمارت دوستی ساخت، در شرایط ابهام هم نمی­توان برنامه ­ریزی کرد و آینده ­ای مطمئن بنا کرد. شهروند و کارآفرین آلمانی به ثبات اندیشه ­ها و سیاست­گذاری ها در مدیریت کشور، اطمینان ذهنی، روانی و عینی دارد و می­ تواند طراحی کند و به ثبات روندها در سال های آتی، اعتماد داشته باشد. ما به ابهام علاقه داریم چون م ی­خواهیم کنترل کنیم. ابهام و کنترل کردن، نقش فرد را افزایش می­دهد و سیست م­سازی را مختل می ­کند. اکثر کشورها در حوزه­ های امنیتی قابل پیش ­بینی نیستند. اما در امور اقتصادی، مالی، مالیاتی، بانکی، شهری، اجتماعی، مدنی، فرهنگی و آموزشی بسیار شفاف هستند. این شفافیت، ثبات می ­آورد؛

 

3- تأثیر سیاست خارجی بر زندگی مردم. دوره روابط دولت ها تقریباً پایان یافته است؛ امروز عصر شبکه ­سازی است. شبکه ­سازی با شرکت ها، مؤسسات، مراکز تحقیقاتی و بنیادها. شبکه­ ها کارها را پیش می­برند. اکثر دولت ها، ارتباط این شبکه ­ها را تسهیل می­ کنند. نگاه سنتی به روابط بین ­الملل و راضی کردن یا تقابل با دولتها اندیشه­ ای است که به قرن گذشته تعلق دارد. سیاست خارجی یعنی شبکه­ سازی با جهان، یعنی روان کردن ارتباطات میان شبکه ­های تولیدی، علمی، نوآوری داخلی با هم قطاران بین­ المللی خود. آن هایی که تولید می­ کنند می­ خواهند بیاموزند از هر فردی، از هر ملیتی، از هر قومی. توانایی مهم است و نه ملیت و محل تولد. در جهان شبکه ­ها، مهارت مهم است و نه جغرافیا. وقتی سیاست خارجی مبتنی بر رهیافت روابط بین الدول باشد، دچار فراز و نشیب می­ شود و به درگیری­ های لفظی و امنیتی منجر می­ شود. آلمانی ­ها اهمیت نمی ­دهند چه فردی و با چه روحیه­ ای در کاخ سفید است؛ آنها با هزاران شبکه تولیدی، علمی، آموزشی، فناوری و بازارها در جامعه آمریکا کار می­ کنند. این نوع رهیافت، ثبات می ­آورد، منافع مشترک تعریف می­ کند و از خصلت­ های منفی فردی مانند عصبانیت، مزاج، پیش ­داوری و سوء برداشت فاصله می­ گیرد. نگاه ما به سیاست خارجی متعلق به واقعیات امروز جهانی نیست و با فرض­ های قدیمی، مدیریت می ­شود. این نگاه بسیار فراز و نشیب دارد و به صورت ساختاری، شبکه­ ها را از هم جدا می­ کند و نتیجه آن بی­ ثباتی و درگیری­ های مدت­ دار می­شود. سیاست خارجی برای بهره­ برداری از امکانات بیرونی است. هند شاید بهترین و موفق ترین نمونه باشد. از شرق، چین، ژاپن، روسیه، دنیای عرب و جهان غرب استفاده می­ کند تا شاخص­ های زندگی و کار را در داخل بهبود بخشد. سیاست خارجی با ثبات به معنای ارتباط با شبکه­ های تولیدی، علمی و فن­آوری است.

 

    اصلی در روان­شناسی سیاسی است به نام Groupthink. این مفهوم به این معناست: عده ­ای که مثل هم فکر می ­کنند، مثل هم برداشت می­ کنند و منافع مشترک دارند، وقتی تصمیم­ سازی می­ کنند خطاها و اشتباهات فراوانی را بدون آن که آگاه باشند مرتکب می­ شوند. خروجی گروه های منسجم، عموماَ دچار آسیب است چون تمامی زوایای یک موضوع را نمی بینند، اطلاعات ناقص است و اعضای گروه برای حفظ انسجام آن گروه، یکدیگر را نقد نمی ­کنند. در فضاهای تصمیم ­سازی، اگر نظر متفاوت و مخالف وجود نداشته باشد، تصمیم ­سازی مختل است. برای آنکه ثبات ایجاد کنیم باید در نوع تصمیم گرفتن و تصمیم ­سازی تجدید نظر کنیم و در جلسات، تکثر برداشت ها و دیدگاه ها را گرد هم آوریم تا از همه زوایا، موضوعات را ببینیم. جان اف کندی این گونه تصمیم می گرفت: پیرامون یک موضوع، از درون دولت و از بیرون دولت، مخالف و موافق موضوع را گرد یک میز بزرگ جمع م ی­کرد. خود دور از همه در گوش ه­ای می ­نشست و به جدل فکری این گروه گوش می­کرد. یادداشت برمی داشت. سئوالات خود را می­ نوشت. در انتها، آن ها را مطرح می کرد. سپس با شنیدن تمامی دیدگاه ها و پاسخ به سئوالات خود، تصمیم می­گرفت.

 

    اگر از این روش و این گونه روش ­ها برای تصمیم­ سازی بهره نبریم، از جهانی که با سرعت قابل توجهی در حال حرکت است عقب می­ مانیم. مدیریت توأم با کنترل و ابهام به فقر و انزوا منجر می­ شود.

 

نوشته های مرتبط

14 فکر در مورد “ چرا احساس بی ثباتی می کنیم؟

  1. ابراهیم گفت:

    با سلام و تشکر از استاد سریع القلم

    طبیعتا بسیاری از کسانیکه علاقه به نقطه نظرات و تحلیل جنابعالی در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، جامعه شناسی و افتصادی دارند، مطالب را مطالعه و بیشتر حسرت میخورند، زیرا آنانکه تصمیمات کلان را در کشور میگیرند، یا مطالب شما را نمیخوانند و در باره آن فکر نمیکنند، و یا اصولا  برخلاف آنچه در ذهنشان شکل گرفته، اعتقادی به تفکر متفاوت ندارند. باید بسوزیم و بسازیم.

  2. بهمن اورانی گفت:

    استاد بسیار مطالب جالب می نویسید . ای کاش شما در یک شبکه تلویزیونی بطور مستمر و هفتگی برنامه داشتید.

  3. حسن گفت:

    سلام

    اون که مناظره نیست…با دیپلمات اماراتی…مناظره ست بنظرتون؟!!!!!

  4. پویا گفت:

    "تکثر برداشت ها و دیدگاه ها را گرد هم آوریم تا از همه زوایا، موضوعات را ببینیم"

    آقای دکتر 

    آیا همیشه حق با ماست و دیگران اشتباه می کنند؟

    ما خود چگونه در برابر آینه ی نقد قرار گیریم؟

  5. OMIDCH گفت:

    با سلام خدمت استاد 

    بسیار جالب  مفید و مبتی بر حرکتهای نا بهنجار الان ما.. امیدواریم که بتوانیم حرکتی مفید و مطابق با نظرات جنابعالی در جامعه خود ببینیم. 

  6. آرش گفت:

    عالی بود

  7. موحد گفت:

    سپاس از مطالب روشنگرایانه تان .

  8. عليرضا گفت:

    با تشکر از استاد عزیز دکتر سریع القلم . من هم موافقم که سیستم سازی در امور کشور باید صورت بگیرد اما نکته نهفته در این است که حتی در لایه های زیرین اجتماع هم این سیستم سازی به نوبه خودشان وجود ندارد . خود من در شرکت تولیدی بزرگی که متعلق به بخش خصوصی است کار می کنم که در آن خبری از سیستم سازی و بهبود آن وجود ندارد . آگاهی و مهارت سیستم سازی و توسعه آن باید از دوران آموزش پرورش تعلیم و به اجراء در آید تا به کلیه ارکان های جامعه نیز تسری یابد .

  9. حسین حق شناس گفت:

    سلام و درود و سپاس از مطلب آموزنده که بیان نمودید.واز عدم توجه لازم دلسرد نشوید.گفتارنیک اثر خود را می گذارد.

  10. حاجی گفت:

    با سلام واحترام خدمت استاد سریع القلم

    به نظر بنده یکی از موانع جدی در این زمینه تفکر مبتنی بر ایدئولوژی خاص وپس زدن سایر تفکرات با برچسب های مختلف است.

  11. علیرضا سمساریلر گفت:

    سلام جناب سریع القلم ممنون از نوشته تان. ما باید باز تعریفی از مفاهیم کنیم در مملکت ما هنوز مدیریت و برنامه ریزی مفاهیمی لوکس و تشریفاتی معنا میگردد و هنوز جایگاه واقعی خود را نیافته و لازم و جدی گرفته نمیشود و بیخود نبود که رییس جمهور قبل براحتی و یکشبه میتوانست سازمان برنامه و بودجه را منحل نماید و جوابگوی هیچکس هم نباشد ما اصالت را هنوز به سیستم هیئتی میدهیم و ضمنا" چون هرکسی خود را درست و استاندارد و غیر از اندیشه و عمل خود را غلط میداند از اغلب جمع ها و مشورتها جز جدال و دعوا و همینکه من میگویم چیزی بیرون نمیآید و اگر کسی نظری میدهد دقیقا" طلبکار است که شما به آن عمل کنی نه اینکه فقط بشنوی و این نه فقط در عوام که در خواص ما نیز همین اندیشه متاسفانه حاکم است و اینها کار این مملکت را به بن بست میکشاند تا مگر اراده و جسارت و برنامه ریزی و تفکری به فکر تغییر بنیادین آن باشد. ممنون از صداقت و صراحتتان.

  12. A گفت:

    خیلی عالی بود

  13. اسحاق سرداری مهر گفت:

    با درود و احترام بیکران به محضر مبارک استاد گرانقدر؛ جناب آقای استاد دکترسریع القلم.

    پشتوانه ی جمله جمله ی استاد اندیشه و قلم، سال ها مطالعه، پژوهش و اندیشه ی تئوری و عملی در زمینه علم سیاست و روابط بین الملل است. جای بسی تأسف است که در عصر جهانی شده ی کنونی و در رویکرد مدیریت کلان کشور عزیزم ایران؛ از این قبیل سرمایه های علمی و معنوی استفاده نمی گردد و همین امر، ایران را برغم داشتن این چنین سرمایه هایی از چرخه عقلانی تمدن جهانی قرن جهانی شدن، خارج کرده است. 

  14. حسین گفت:

    امیدوارم سایه استاد سریع القلم همیشه بالای سر مردم ایران باشه تا از راهنمایی ها و صحبت های ایشان نهایت استفاده را ببریم. امیدوارم روزی برسد که مسئولین کشور ما به صحبت های استاد عمل نمایند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *